Rangin
Rangin
Rangin
Rangin

تحت نـظـر حیـدر اخـتر

 

استفاده از مطالب  رنگین با ذکر ماخذ آزاد است

  نصیر مهرین

نمک  پاشی همسر خلیلزاد بر

زخم های مردم ما

شرل بنارد، همسرخلیل زاد خائن، نمک بر زخم ها می ریزد، اما اعتراض برخود را فراموش نکنیم.

خلیلزاد و همسرش مانند همه خائنان طالب دوست، وظیفه دارند که جنایات ننگین و وحشت آمیز طالبان را با دروغ و دیده درایی پنهان کنند. "شرل بنارد "منفور و خائن، پیش از دوباره آوردن طالبان نیز وظیفه ی قباحت زدایی از این گروه جنایت پیشه را انجام می داد. گاهی سخنی می گفت که شوهرش برزبان نمی آورد. اما وی اسرار هویدا می کرد. همسر اشرف غنی نیز یگان بار چنین کرد.

هنگامی که ملیون ها انسان از ظلم وستم، از گوناگون تبعیض ها و جنایات بی مانندی که طالبان اِعمال می کنند، به شدت ناراضی هستند و زخمین، گمانی برجای نتواند بماند که سخنان آخر "ش. بنارد" و در واقع نمادی از خلیلزاد وسایر لابی های وجدان نداشته؛ آزار دهنده ی انسان، انسانیت و مخالفان می شود. اما می خواهم به زمینه های این جسارت خائنانه و دروغ بزرگ توجه کنیم.

تصور من این است که پراگنده گی در ابراز مخالفت و نبود خروشگاه متمرکز- فعال، که به صورت منظم با اسناد ومدارک واقعاً موجود، جنایات طالبان را افشأ کند؛ چنین روی آورد گستاخانه و بی شرمانه ی "ش.بنارد" و دیگران را زمینه می بخشد. در این راستا بسیار سزاوار توجه است که پیش از همه دختران و زنان آگاه و دارنده ی مرز روشن با جهالت و ستم ورزی طالبان، نهادی را که سخنگوی راستین روزگار اسفبار مردم وبه ویژه زنان ودختران باشد، ایجاد کنند. برای این منظور، شخصیت ها ونهادهای موجود و تا حدودی فعال، دور نکات مشترک برای همکاری، نکات میسر و لازم، با وجود سلیقه های گوناگون جمع شوند. توجه زبانهای دیگر، مصاحبه های منظم و بازتاب دادن حقایق، سبب می شوند که "بنارد" و بنارد های همسان او را موقع چنین دروغگویی نمی دهد.

دریافت این اعتراض برخود، بسیار کمک کننده است، نازنین!

................................................................

  داکتر شکر الله کهگدای

سابق استاد در دانشگاه کابل 

اداره امر به معروف ونهی از منکر حکومت تروریستی طالبان که میان مردم عامه, به شلاق بدستان نکیرومنکر شهرت یافته اند, چیزی را نه تنها به نام آزادی بیان نمی شناسند بلکه به آزادی رسانه وگفتار به حیث خار چشم طالبان می نگرند, چونکه به افشای جنایات بشری و دزدی و چپاولگری آنها می پردازند.

  حکومت تروریستی طالبان, هم در دوره اول و هم در دوره فعلی حکومت شان, بصورت پیهم دست به گرفتاری , شکنجه, زندانی سازی وحتی بمانند 20 سال دوره حکومت فاسد حامدکرزی واشرف غنی احمدزی, ترور های زنجیره یی وهدفمند اصحاب رسانه ها می زنند تا صدای برحق مردم را در گلو خفه داشته باشند.

  مرکز خبرنگاران افغانستان در گزارش سالانه‌ خود اعلام کرد که نقض حقوق خبرنگاران و رسانه‌ها در افغانستان نسبت به سال گذشته 24 درصد افزایش یافته‌ است.

بر بنیاد گزارش مرکز خبرنگاران افغانستان، طالبان در سال 1403 فعالیت 22 رسانه را متوقف و 50 خبرنگار را بازداشت کرده‌ است.

بر اساس این گزارش، این مرکز طی یک سال گذشته، دست‌کم 176 رویداد نقض حقوق رسانه‌ها و خبرنگاران را ثبت کرده است.

در گزارش آمده است، اجرایی شدن قانون امر به معروف و نهی از منکر طالبان فعالیت رسانه‌ها و خبرنگاران را در معرض خطر قرار داده است.

در گزارش همچنان آمده است: «در حالی که کمیسیون رسیدگی به شکایات و تخطی‌های رسانه‌یی وزارت اطلاعات و فرهنگ طالبان به حاشیه رفته است و بیشتر با دیدگاه بخشی به شدت محافظه‌کار و سنتی طالبان همراه است، به این محتسبان اختیارات وسیعی داده شده و ضمن نظارت بر کارکرد رسانه‌ها، هرگاه بخواهند مستقیم و یا با همراهی اداره استخبارات علیه رسانه‌ها و خبرنگاران اقدام می‌کنند.

بر اساس این گزارش، از جمله خبرنگاران بازداشت شده 10 تن همچنان در زندان هستند و از میان آنان چهار تن به حبس دو تا سه سال محکوم شده‌اند.

..........................................

 

 

 

 

 بشیر انصاری

حماس و طالبان

خیلی ها در جهت توجیه استعمار و نسل کشی فلسطینیان استدلال می کنند، زمانی که امریکا نیرو هایش را از افغانستان بیرون نمود، چرا حماس آن را شکست امریکا خوانده و از “پیروزی” طالبان به نیکی یاد نمود. این جا چند نکته را باید در نظر داشت:

۱- گذشته از این که مسئله شکست امریکا و پیروزی طالبان قابل بحث بوده است، حماس و دیگر گروه های مقاومت فلسطینی عاشق طالبان نه بلکه می خواهند در جهت ایجاد روحیه و اعتماد به نفس از هر روایت و‌ حکایت و ادعا علیه کشوری که‌ در این ۷۵ سال، با جنگ افزار گرم و سلاح دپلوماتیک و ویتوی آن نابود شده اند، استفاده کنند.

۲- اگر پیوندی میان حماس و طالبان وجود می داشت، امیر المومنین این گروه که ساعت ها در باب پوشانیدن روی و موی زنان مسلمان موعظه می فرمايند، چرا در باب زنان مومنی که اجساد شان با دست سربازان صهیونست از زیر خاک بیرون شده و در جاده های غزه به صورت برهنه در معرض سگان ولگرد قرار داده شده اند، لگام ننگین سکوت بر دهان می زند؟

۳- گیرم که فلسطینیان از طالبان به نیکی یاد نمودند، آیا این می تواند دلیلی بر تأیید این نسل کشی بی سابقه در تاریخ بشر گردد که در ۱۰۰ روز این همه زن و کودک بیگناه و داکتر و خبرنگار و کارمندان اطفائیه قربانی شده و این قدر بمب بر مساحت کوچکی که ثلث کابل را تشکیل می دهد ریخته باشد. گیرم چنین جنایتی در حق بیگناهان در پایتخت طالبان صورت گرفت، آیا وجدان پاکی می تواند آن را تحمل کند؟ این سقوط اخلاقی و بی وجدانی هراس انگیز برایم قابل فهم‌ نیست.

۴- با آن که طالبان در بیست سال حضور نیرو های امریکایی، سربازان این کشور را هدف قرار دادند ولی معاشقه استخباراتی امریکا برای سال های درازی با این گروه ادامه داشته و دارد، ولی حماس نه کدام سرباز امریکایی را کشته و نه امریکا را دشمن اصلی خویش می داند. جنگ آن ها با اشغال است که تمامی قوانین معمول در دنیای ما آن را تأیید می نماید. پرسش من این است که با وجود آن چه گفته شد، چرا طالبان از حمایت پولی و استخباراتی و دپلوماتیک امریکا برخوردار بوده ولی حماس از سوی امریکا دشمن بزرگ و اصلی خوانده می شود؟

..........................................

محمد اکبر قریشی

حامد کرزی مداری  اجنت امریکا  گاهی در کابل برلین انقره سر میزند !

تعداد از سیاسیون جنرال های ماشینی ستون پنجم از دست چار طالب پاکستان شب درمیان بشمول

اشرف غنی رفیق های معاملهگر شان فراری شدند عده دیگر به امر دولت های سیا با پاسپورت های خارجی که به همان کشور هایکه جاسوسی میکردند رسیده اند (حامد جان کرزی ) تمام دستگاهی دولتی را اهسته اهسته برای برادران طالبان پنجابی خود تسلیم نموده میرفت حامد جان 2000 حیوانات وحشی قاتل جانی مافیا ادم کش تروریست را از  زندان بکرام  اشرف جان 5000 زندانی از پلچرخی ودیگر زندان ها  کشور ازادساخته بودند  بعدا اشرف جان بادار دسته ان بشمول  ستون پنجم   از طالب ها خواهش نمودند بشمول  حامدکرزی عبدالله وارد کابل  شدند همان کسانیکه مدت 60 سال خون مردم ملت خورده بودند پول های دزدی را درخارج کشور ذخیره نموده اند

 جای جایداد های قصر های شان همرا شهرک های شان پیش طالب گروگان میباشد بنابرین همه دلالان سیاسی اقتصادی روسپی های  پارلمان جنرال های ماشینی  شورا نظار  وحزب وحدت ودیگر انسان  های پلید دوره هم جمع شده اند

( شورا مقاومت را در ترکیه )تشگیل نمودند (اقای محقق ماهیچه خوررا ریس کمیته سیاسی )تعین نموده اند شما قضاوت نماید که این جنایتکار تاتوانست در حق هزار هاتا چی اندازه خیانت  کرده است ومیکنند امرور بنام خلیلی محقق دانش هزاره هارا ترورکوچ اجباری خانه هاشان را اتش میزنند ازانها خبرندارند در پنجشیر چی حال است بچه ای ملا زیانی برادران مسعود در هرات ننگرهار کندوز همه به اتش خون کشانیده شدند زنان در زندانهای طالبانی  تجاوز وجنایت صورت میگیرد بلاخره برای حامدکرزی دستگاهی سیا امریکا وظیفه سفر را از سفارت امریکا درکابل داده وهدایت گرفته تا همرا سگهای سیاسی اقتصادی که در ظرف 60سال پول های کمکی دزدی چور نموده اند  اگر با (سی ای ای )سازش نکنید ما همرا تان حسابی داریم این پیام جاسوس گلان شان که کشور را به جوی خون تبدیل نموده است برای جنایتکاران جاسوسان خاینین ملت پیام امریکا برده است اومردم شریف ونجیب از خواب بیدارشوید پشتی این خاینین وطن فروشتان دلالان سیاسی استاد نشوید دربدر خاک بسر می شوید در هر کشور که حامد کرزی وامثال ان امد برویش لعنت و تف انداخته بروید نه در خانه های تان مهماننش  نکنید خیانت است  جوانان وزنان مبارز باشهامت  درسرتاس افغانستان مقابل طالبان جنک ازادی را اغاز نموده اند ازایشان دفاع نماید تصاویروطن فروشان دزدان دیده میتوانید طالبان راشما وطن پرستان وزنان باشهامت گم میکنید نه خاینین تصاویر کاپی است

..........................................

محمد حیدر اختر               

حمله تروریستی  بر  آموزشگاه در غرب کابل

تمام مردم افغانستان را در سراسر دنیا سوگوار ساخت

 قسمی که  از طریق رسانه ها و صفحات اجتماعی آگاهی حاصل کردیم، ساعت  هفت و سی دقیقه صبح روز جمعه   گذشته، یک مهاجم انتحاری قبل از اینکه وارد صنف درسی شود و مواد منفجره همراهش را انفجار دهد، دو نفر از محافظان این مرکز را به شهادت رسانید. این مهاجم پیش از انفجار به سمت دانش ‌آموزان نیز تیراندازی کرده است. دانش آموزانی که جز قلم وکتاب و دلهای پاک برای آموزش چیزی نداشتند.علاوه بر کشته‌شدگان، ده‌ها نفر در این حمله زخم برداشتند و بیشتر قربانیان این حمله، دختران هستند.

 بعد از این واقعۀ دلخراش، سازمان ملل متحد، دیپلمات‌های غربی، سازمان‌های حقوق بشری و رهبران سیاسی افغانستان و برخی از کشورهای منطقه این حمله انتحاری مرگ‌بار به یک مرکز آموزشی در ناحیه هزاره‌نشین دشت برچی کابل را محکوم کردند.

 تعداد فراوانی از خانم ها در شهر کابل و ولایات افغانستان دست  به تظاهرات زدند و همچنان   در خارج از کشور مردم شریف و با احساس ما با دایر نمودن تظاهرات و مجالس ترحیم  این عمل وحشیانه  را تقبیح کردند.

تا جایی که دیده می شود این عمل تروریستی  اکثریت تمام مردم افغانستان را در داخل و خارج از افغانستان سوگوار ساخته است و حتی برخی از برگذاری  مجالس  سرور و پای کوبی  و یا بخش موسیقی در سمینارها  امتناع ورزیدند.

ناشر وبسایت رنگین این حملۀ وحشیانه و نیت نسل کشی مردم نجیب و شریف هزارۀ وطن غمدار را به شدت محکوم نموده، آرزو دارد که عتکس العمل ها مسیر خوبی بگیرد.

.......................................... 

نصیر مهرین

  رهبر القاعده در     کابل کشته شد

و ما طیارۀ بدون سرنشین و "اجرای کنندۀ عدالت" نداریم!

الظواهری رهبر"القاعده" در کابل توسط طیارۀ بدون سرنشین امریکا کشته شده است. در پیوند با آن:

- حضور الظواهری در کابل نشان داد که گروه طالبان افزون بر ادامۀ حفظ افکار و کردارعقب مانده و ستمگرانۀ ضد انسانی علیه مردم ما، همچنان حامی و پناه دهندۀ دهشت افگنان مشهورجهانی است.

- رئیس جمهور ایالات متحدۀ امریکا، قتل الظواهری را "اجرای عدالت" نامید.

- دهشت افگنی که رنج بیشتر مظالم اش را مردم افغانستان دیده اند.

- این خبر برای ملیون ها انسانی که در چنگال خونین وسیاه دهشت افگنان طالبان، مظلومانه به سر می برند، آیا تبسم آمیخته با اندوه و درد را  نیز بار نخواهد آورد. زیرا تحویل دهی قدرت به یک گروه تروریستی – دهشت افگن، بی عدالتی بود و با چنین تبعات.

- پیداست که این معاهدۀ دوحه(توطئه آمیخته با شیطنت خلیلزاد)، کمترمزخرف نبوده است.

- مشکل با طالبان، در محدودۀ بازگشایی مکاتب دختران پایان نمی یابد. آنها روزی مدارس مغز شویی را با ترویج مضامین انسان ستیزانه باز خواهند کرد، اما از تروریست دوستی، تحجر و ابعاد تبعیض های ننگین فرو نخواهند آمد.

- تجارب جهانی و اوضاع کشور ما حاکی از آنست که تحقق عدالت زمانی میسر تواند شد که  عدالت خواهی در افغانستان به ثمر بنشیند ومردم دارندۀ نهاد های عدالت خواه و حکومت تأمین کنندۀ عدالت شوند.

- رهایی مردم افغانستان  از زیر تسلط خونبار واسارت مرکبار طالبان، نه با طیاره های بمب افگن بدون سرنشین میسر است ونه مردم آنرا دارند. مردمی که شب وروز درد میکشند، نیاز به ایجاد تشکلهای نجاتبخش، همسویی وهماهنگی آنها بر بنیاد تأمین عدالت اجتماعی، رفع هرگونه تبعیض جنسیتی واجتماعی و... دارند که حکومت غیر دینی به آن چهرۀ شفاف تر می بخشد.

*الظواهر در منطقۀ شیرپور با خانواده اش در پناه طالبان به سر می برد.

*عکس از صفحۀ فارسی بی بی سی.. 2 اگست 2022

..........................................

عتیق الله نایب خیل

مثلث خبیثه!

 

زلمی خلیلزاد، نمایندۀ ویژۀ امریکا در امور افغانستان، از جانب وزارت خارجۀ ایالات متحدۀ امریکا از وظیفه اش سبکدوش گردید. قربانی شدن او مثلثی را تکمیل کرد که در بیست سال اخیر بیشترین تلاش را در حفظ نیروهای تروریست طالبی و نقش فعال در به قدرت رسیدن دوبارۀ این گروه متحجر قرون وسطایی داشتند.

به همه گان معلوم است که سلاح و مهمات و هرنوع امکانات لوژیستیکی و جاهای امن برای گروه تروریست طالب به وسیلۀ پاکستان مهیا ساخته می شد و مشروعیت بین المللی اش نتیجۀ کار همین مثلث خبیثه، خلیل زاد، حامد کرزی و اشرف غنی است.

بدون شک پالیسی سازان سیاست خارجی ایالات متحده سیستم سرمایه داری حاکم بر این کشور است؛ ولی این سیستم مشوره های لازم و ضروری را از افرادی می گیرد که از اوضاع کشورهای مورد بحث مطلع باشند. بنابرآن نقش افراد را در تعیین این پالیسی ها و سیاست ها نمی توان نادیده گرفت. نقشی را که حامد کرزی، اشرف غنی و زلمی خلیلزاد در بیست سال اخیر ایفا کردند فاجعه یی را بر کشور تحمیل کردند که نتیجه طبیعی اش به قدرت رسانیدن طالبان بود.    

این سه شخص اما نه تنها از نتیجۀ کارشان نفعی نبردند؛ بلکه روسیاهی ابدی نیز نصیب شان گردید. خلیلزاد به استعفا جبری سوق داده شد، اشرف غنی به صورت شرم آوری از کشور فرار کرد و حامد کرزی دورۀ تحقیرآمیزی را در داخل کشور سپری می کند و نامش نیز از میدان هوایی کابل حذف گردید. (همین یک نکته آمدن طالبان مثبت است که از اثر آن این مثلث خبیثه حذف شد.)

..........................................  

 داکتر لعلزاد

چه باید کرد ؟

برنامه غنی «ادامه راه نجیب با آموزش از تجربه ناکام او» است !

? آنچه غنی می خواهد «ادامه حکومت خودش تا پایان دوره ۵ ساله»، «چوروچپاول بیشتر دارایی های عامه» و در نهایت، «تجهیز/اکمال بیشتر طالبان» (برای ادامه‌ی افغانیزه/پشتونیزه سازی کامل کشور) است!

? «تخلیه شهرستان ها»، «ملیشه سازی دولتی» و «دفاع از مراکز ولایات» (به ویژه شهرهای بزرگ/عمده)، دقیقا ادامه برنامه داکتر نجیب است که شاید بتواند عمر حکومت غنی در ارگ کابل را اندکی دراز کند (دیگر برای او هیچ مهم نیست که در شهرستان/ولایت ها چه می گذرد، روزانه چند نفر کشته می شوند و یا مردم با چه قحطی و قیمتی و مصیبت ها گرفتار می شوند)!

? حال، غنی می داند که طالبان آن‌قدر تقویه، تجهیز و اکمال شده اند و در تمام شهرستان ها آن‌قدر گسترش یافته اند که وارث بالاستحقاق و جانشین بلامنازعه قدرت او برای مدت های طولانی تر خواهند بود (زیرا او از یک سو با نابود سازی مستحکم ترین «پشت جبهات مقاومت» در گام اول، خواست که از «تجربه ناکام تسلیمی شهر کابل توسط نجیب به حکمتیار» جلوگیری کند و از سوی دیگر، رهبران و بزرگان اقوام غیرپشتون را آن‌قدر خسی و آلوده در فساد خود ساخته است که هیچ‌یک از آن ها «شهامت مقاومت» یا «ادعای زعامت» در کشور را ندارند... با آنکه «میدان برای همگان باز است»)!

? اثبات گفته های بالا را می توان در این «ادعا» و در «میدان عمل» دید که «غنی هرگز در صدد سرکوب طالبان و پاک سازی آن ها از شهرستان ها نبوده و نمی باشد» (او فقط می خواهد که به کمک «ملیشه های دولتی و نیروهای امنیتی» خود از سقوط شهرهای بزرگ/عمده جلوگیری کند… اگر بتواند)!

? غنی با این برنامه، «تا که می چلد، می چلاند» (ادامه حکومت تا سقوط و پس از آن نوبت طالبان کرام)!

+ + +

? در چنین اوضاع و احوال، وظیفه «نسل جوان» است که با تحلیل شرایط عینی (گیرماندن در بین دو «آسیا-سنگ») و تجربه/الگوی ماندگار مسعود بزرگ، بیندیشند که چگونه می توانند خود را حفظ کنند، منسجم شوند، رهبری خود را بوجود آورند، پایگاه های مقاومت خود را ایجاد کنند، لابیگری نمایند، ارتباطات (داخلی و خارجی) خود را گسترش دهند، حلقات خود را با هم وصل کنند و به «مبارزه و مقاومت» ادامه دهند...

? اگر کسانی توان ایجاد پایگاه و شهامت مقاومت در مقابل غنی/طالب را دارند، فراخوان «پیوستن افراد و نیروهای امنیتی» به پایگاه خود را صادر کنند، تا افراد و نیروهای عدالت‌خواه که نمی خواهند بیهوده در صفوف غنی/طالب کشته شوند، به پایگاه آن ها مراجعه کنند و «چوب سوخت ملیشه های دولتی و طالبی» نشوند...

..........................................

نصیرمهرین                  

      آیا جنایت نیست؟

در ادامۀ انتشار سلسله یی از خبرهای فضیحت بار از دستگاه حکومتی افغانستان، آنچه که مقامات مسؤول در برابر زنان ودختران معیوب ومعلول انجام داده اند، حکومت افغانستان را در این زمینه و نیزخرابی نظام صحی، در سطح جهان مقام نخست بخشید.

به نقل از آژانس خبررسانی آلمان Dpa، دیده بان حقوق بشر، شام دوشنبه( 27 آپریل 2020) در نیویارک (همجنان درکابل) اعلام داشت که "در افغانستان، زنان معیوب در سطوح گوناگون در معرض استفادۀ سؤ مقامات مسؤول قرار گرفته اند."

در این گزارش درحالی که از بی مسؤولیتی مقامات حکومتی افغانستان در برابر همه معیوبین یادآوری شده، اما اشارۀ ویژه بر رفتارهای دارد که در برابر دختران و زنان چهره نموده است.

بی اعتنایی درامورصحی، آموزشی ونیازهای اجتماعی معیوبین را عمل وحشیانۀ استفادۀ سؤ جنسی نیز به نمایش نهاده است که هنگام مراجعه برای رفع نیازها از طرف مقامات مسؤول حکومتی مواجه شده اند.

مظلومان و دردمندانی را در نظر آوریم که با تأثیر پذیری از ناهنجای های گوناگون در جامعه، از نظر بدنی ویا روحی معیوب شده و ملیونها دالر برای آنها اختصاص داده شده است، اما حکومتی های فاسد، آنرا نه در خدمت معیبوبین، بلکه معیوبین را در خدمت اغراض بیشرمانۀ خود قرار داده اند.

نمی گویم که شنیدن رفتارسؤ با زنان و دختران معلول ومعیوب و ظلم در حق آنها برایم تکاندهنده بود. حتا نمی گویم که آزاردهنده بود. زیرا شنیدن چنین خبری دور از تصور وانتظارنبود ونیست. امتیازگیران و گرداننده گان حکومتهای خائن، دست نشانده وپوشالی از جمله مافیایی که اشرف غنی گردآورده است، چنان لگام گسیخته برجان و مال و ناموس مردم تاخته و آزارها رسانیده اند که من و مایی با آن آزارها زیسته وشب را به یاد آزار دیده گان به سحر برده، به قدر کافی رنج نویس  و درد سرا شده ایم. شنیدن چنین خبرها به دامنۀ نفرت واندیشیدن به نیازگم شدن روی این دارودسته های فاقد احساس انسانی و بی اعتنا به حد اقل وظایفی که در محافظت حتا انسان معیوب و معلول دارند، می انجامد.                                     ***

یادآوری: عکس از متن انگلیسی گزارش  Human Rights Watch گرفته شده است. برای مراجعه به این منابع: https://www.hrw.org/video-photos/video/2020/04/27/afghanistan-women-disabilities-face-systemic-abuse.

 

.................................................................

محمد عارف منصوری

 

چرا از گذشته عبرت  نمى گيريم ؟

 

سقوط حكومت داكتر نجيب، از اقدام قومگرايانه و تعصب آلودى آغاز شد كه بقول فريد مزدك از اعضاى رهبرى حزب وطن، نجيب مى خواست يك جنرال پشتون را روى سينه اقوام غير پشتون بنشاند و توسط جمعه اسك، شمال را كه آبستن بحران بود، مهار كند. اما علاوه بر آن كه مهار نشد. وخامت روزافزون وضعيت، منجر به سقوط رژيم و برچيده شدن حاكميت چهارده ساله چپ در افغانستان گرديد.

حالا نيز اشرف غنى احمدزى، سلاله نجيب احمدزى، يكى ديگر از هم قبيله هايش را بنام جنرال ولى احمدزى قوماندان قول اردوى ٢٠٩ شاهين در شمال تؤظيف نموده تا زهر چشمى باشد به سه محورقدرت محلى يعنى جنرال عبدالرشيد دوستم، استاد عطاء محمد نور و حاجى محمد محقق كه هر يكى از نفوذ گسترده ىدرشمال برخوردارند.

بى ترديد اين گونه اقدامات قومگرايانه، آن هم در آستانه خروج احتمالى سربازان خارجى و ورود احتمالى طالبان در ساختار قدرت كه امكان بروز مجدد تقابل هاى قومى و استخوان شكنى هاى دهه نود را بعيد نمى نماياند، نه تنها به ضرر حاكميت نيمبند و فاقد مشروعيت ارگ است بلكه هرگز با منافع و مصالح كل افغانستان مطابقت ندارد.

شايد غنى چنين محاسبه نموده باشد كه جنرال دوستم مهره ى منزوى صحنه سياسى افغانستان است كه ديگر توان مانور هاى قبلى را ندارد و خطرى از ناحيه وى متصور نيست. اما تاريخ نشان داده كه بزرگترين بحرانات سياسى و اجتماعى از جرقه ى حوادث كوچكى مشتعل گرديده.

همان طور كه زوال حكومت كمونيستى از اختلاف درون حزبى و سركشى و بغاوت جنرال مومن اندرابى كه خود عضو حزب وطن بود، آغاز و دامنه ى آن با مخالفت هاى ديگران وسعت پيدا كرد تا منجر به دو پارچگى رهبرى حزب و دولت و فروپاشى كامل آن شد.

نمي دانم چرا سياستمردان بى درايت و بى كفايت افغانستان هيچ گاهى از گذر زمان و وقايع تلخ آن نمى آموزند و عبرت نمى گيرند.

..........................................

محمد حیدر اختر

کودتای ننگین هفت ثور

 به روز پنجشنبه هفتم ثور ( 1357)، خلقی ها وپرچمی ها علیه حکومت محمد داود خان کودتا کردند. آمادگی کودتا را از وقتی گرفته بودند که داودخان از تکیۀ بیشتر به اتحاد شوروی خود را کنار کشید وبا کشورهای عربی و ایران و روابط اقتصادی را روی دست گرفت. معلوم بود که امریکا هم خوش بود. قتل میر اکبر خیبر، مراسم دفن او وسخنرانی های سیاسی سبب شد که داود خان امر توقیف تعدادی از رهبران خلق وپرچم را بدهد. در آن وقت به خواهش شوروی و ضرورت کودتا هر دو جناح وابسته به شوروی وحد ت کرده بودند.

بلی آن ها کودتا کردند. از همان روز فجایع، جنایات ومردم آزاری تمام افغانستان را فرا گرفت. ملیون ها انسان آسیب دیدند. در اول وبرای چند ماه هر دو جناح در شکنجه واعدام ده ها هزار انسان سهم مشترک داشتند. بعدا خلقی های بی سواد، به همکاری دستگاهٔ جاسوسی " اکسا" تعداد زیادی را زندانی و یا به قتل رسانیدند. پرچمی ها از جنایات مشترک خودشان با خلقی ها چیزی نمی گویند. پرچمی ها که لفاظ وحیله گر تر ومنافقتر ازخلقی ها استند، جنایات زمان حکومت مشترک را به حفیظ الله امین ( خونخوار جاهل ) ارتباط می دهند. ولی وقتی که خودشان به وسیلۀ تجاوز شوروی قدرت را گرفتند، خاد دستگاه شکنجه وجاسوسی را به جای اکسا به کار انداختند. در وقت حکومت پرچمی ها خلقی های جنایتکار هم مشارکت داشتند. غیر از چند نفر آن ها . دروقت پرچمی ها چیزی که بسیارتر دامنه یافت، همان جنگ وبمبارد قوای شوروی و افغانستانی بود . قصبات ودهات ، شهرها ویران گردیدند. مهاجرت بیشتر شد. ملیون ها انسان سرگردان شدند.

بلی، کودتای سیاه روز هفتم ثور، یک فاجعه بود. مگر فاجعه آفرین ها که تعدادی با بدنامی مرده ویا کشته شده اند، تعدادی از آن ها با بی حیایی ، با پر رویی به لجبازی پرداخته حاضر نمی شوند که جنایات خود را قبول کنند. این عدم قبولی معلوم می کند که جهالت وو خونریزی های زیادی را مرتکب شده اند.

کار دیگر جانیان قاتل و وطنفروش خلقی – پرچمی، این است که دورۀ بعد از سقوط  خود را از قدرت یا دوره حکومت جنگی مجاهدین را به رخ می کشند. وبه گفتۀ مردم " غت مغتولی " می کنند. هرکس که از تأثیر جنگ های مجاهدین انکار کند، دل خلق خدا را آزار می دهد که آزار دیده اند. مگر جنگ های مجاهدین قبلی جنایات، وطنفروشی خلقی پرچمی را  به هیچ صورت پت وپنهان ویا توجیه نمی کند. هرکدام آن ها تقصیر ومسوولیت خود را به گردن دارند. واین هم قابل تذکر است که جنرال های قاتل عضو "کی جی بی" وعضو خلق وپرچم، در جنگ های ویرانگر مجاهدین وبربریت زمان طالبان،هم مشارکت داشتند.

پیام ما در این روز به مردم شریف ما، ،به اولادها و نواسه های جنایتکاران خلقی وپرچمی این است که آن ها را خوب وخوبتر بشناسند. آن ها را محکوم کنند. آن ها باید محاکمه شوند. وقتی گروه خادیست از فیس بوک وانترنیت وخارج نشینی استفاده می کند و به دفاع دوران وحشت می پردازد، ویا رئیس جنایتکاران خاد، داکتر نجیب را ستایش وتوصیف می کند، در زخم های مردم مظلوم، به بیوه های آن دوران، به مادران داغدیده وبه یتیم ها نمک پاشیده وتوهین می کنند.

در این روز به خانواده های محترمی که شهید داده اند و ستم کشیده اند، همدردی خود را ابراز داشته  وبه روح شهدای پاک درود می فرستیم . هزاران نفرین به جانیان خلقی و پرچمی و خادیست ها.

...........................................

 داکتر شکر الله کهگدای

سابق استاد دانشگاۀ کابل

افغان خواندن همه

یک جنایت بشری است

 

   دراین سال های پسین, میراث شوم شاه امان الله ومحمود طرزی مبنی بر افغان خوانی و افغان بازی و درنهایت, گسست دادن میراث گشن بیخ هویت پارسی زبانان مردمان خوراسان بزرگ( افغانستان ,ایران ,تاجیکستان ,اوزبیکستانع آذربایجان وکشورهای دور وپیش اینها) از همدیگر به اثر دسیسه های استعمار روس وانگیس , چنان وارد مرحله حساسی شده که از یک سو افغانگرا های فاشیست وقیحانه درتلاش نابودی هویت دیرپای پارسی زبانان این حوزه تمدنی اند و از سوی دیگر, درفشداران فرهنگ گشن بیح تمدن پارسی زبانان, شلاق هویت فرهنگی شان را برفرق پارسی ستیزان کوبیده می روند تا اگر آنها از سر خر جهل مرکب و نادانی بی هویتی شان چهار نعل پا به گریز بگدارند وگم و دود شوند

پیش از همه باید تعریف وسخنی داشته باشیم از جنایات علیه حقوق بشر تا به بررسی بهتر این جنایت بشری که که بصورت سیستماتیک علیه پارسی زبانان درافغانستان امروز, به مرحله اجرا گذاشته شده پرداخته شود:

جنایت علیه بشریت از منظر حقوق بین‌الملل و اعلامیه جهانی حقوق بشر

  اجرای جنایات علیه بشریت چه انسانی باشد و یا هویتی وفرهنگی, اگر از طرف حکومات استبدای وخودکامه باشد ( از امان الله خان تا طالبان) ویا احزاب تند رو (بمانند خلقی ها , افغان ملتی ها, گلبدینی ها وطالبان) گروه ها واشخاص , یکی از شدیدترین و گسترده‌ترین جرایم بین‌المللی است که کرامت ذاتی انسان و هویت فرهنگی مردمان را هدف قرار می‌دهد. این جنایت معمولاً در قالب اعمال سازمان‌یافته و سیستماتیک علیه مردمان غیرنظامی رخ می‌دهد و شامل قتل، شکنجه،کوچ اجباری, نابرابری زبانی, نابرابری قومی وقبیله یی، ناپدیدسازی وکوچ اجباری و سایر رفتارهای غیرانسانی می‌گردد.

پیش پرداخت

  به دنبال فجایع انسانی  درجنگ جهانی دوم، جامعه بین‌المللی به این نتیجه رسید که برخی جنایات چنان گسترده و غیرانسانی‌اند که رسیدگی به آن‌ها نباید صرفاً در صلاحیت دولت‌ها باقی بماند. از همین رو، مفهوم جنایت علیه بشریت به‌عنوان یکی از ارکان اصلی حقوق بین‌الملل کیفری شکل گرفت. این مفهوم با اصول بنیادین اعلامیه جهانی حقوق بشر پیوند ژرف دارد؛ زیرا هر دو، بر حفاظت از کرامت انسان و جلوگیری از تکرار فجایع تاریخی تأکید می‌کنند.

 تعریف جنایت علیه بشریت در حقوق بین‌الملل

اصطلاح Crimes Against Humanity  نخستین‌بار به‌طور رسمی در دادگاه نورنبرگ (1945فرنگی) به‌کار رفت. امروزه تعریف جامع و پذیرفته‌شده آن در اساسنامه روم دیوان کیفری بین‌المللی (1998فرنگی) آمده است.

بر اساس اصل ۷ اساسنامه روم، جنایت علیه بشریت شامل اعمالی است که در چارچوب یک حمله گسترده یا سازمان‌یافته علیه مردمان غیرنظامی و با آگاهی وپیش سنجی انجام شود. این تعریف نشان می‌دهد که عنصر «سیاست یا الگوی رفتاری» نقش کلیدی در تشخیص این جرم دارد.

 مصادیق جنایت علیه بشریت

اساسنامه روم فهرستی از مصادیق جنایت علیه بشریت را ارائه می‌دهد که مهم‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از:

·        قتل و نابودی گروهی (بمانند قتل های زنجیره یی وهدفمند  سرشنسان تاجیکان وهزاره ها توسط حکومات عبدالرحمان خان, حامدکرزی, اشرف غنی تا طالبان)

·        برده‌داری و قاچاق انسان (توسط طالبان از دختر خانم های تاجیکان وهزاره های شمال ومرکز افغانستان )

·        تبعید و جابه‌جایی اجباری (تبعید پنجشیریان به جاهای دیگر وجابجا سازی تروریست های خارجی در پنجشیر توسط طالبان)

·        زندان غیرقانونی و محرومیت شدید از آزادی (تاجیکان, هزاره ها, تورکمن ها واوزبیک ها توسط طالبان)

·        شکنجه و رفتارهای غیرانسانی ( تاجیکان به ویژه پنجشیریان و اندراب ها توسط طالبان)

·        خشونت‌های جنسی سیستماتیک ( علیه همه دختر خانم ها توسط طالبان)

·        آزار و تعقیب گروهی بر مبنای نژاد، مذهب، قومیت، جنسیت یا عقیده سیاسی (توسط طالبان درهمه ابعاد آن)

·        ناپدیدسازی اجباری افراد ( پارسی زبانان توسط طالبان)

·        جنایت آپارتاید ( درحق همه دگر اندیشان توسط طالبان)

 ویژگی‌های حقوقی جنایت علیه بشریت

جنایت علیه بشریت دارای چند ویژگی متمایز است:

1.   علیه غیرنظامیان ونظامیان پیشین انجام می‌شود (توسط طالبان).

2.   نیازمند گستردگی یا سازمان‌یافتگی است( توسط طالبان).

3.   در زمان صلح نیز قابل تحقق است. (توسط طالبان)

4.   مشمول مرور زمان نمی‌شود (توسط طالبان).

5.   مسئولیت کیفری فردی را حتی برای مقامات عالی‌رتبه دولتی ایجاد می‌کند (شامل محاکمه ومجازات همه بلندپایگان طالبان می شود).

اعلامیه جهانی حقوق بشر و جنایت علیه بشریت

اعلامیه جهانی حقوق بشر ( 1948فرنگی) اگرچه سندی کیفری و الزام‌آور نیست، اما ستون فقرات نظام حقوق بشر بین‌الملل محسوب می‌شود. بسیاری از اعمالی که در حقوق کیفری بین‌المللی به‌عنوان جنایت علیه بشریت شناخته می‌شوند، در اعلامیه به‌صورت صریح یا ضمنی ممنوع شده‌اند.

مواد مرتبط:

·        اصل 3: حق زندگی، آزادی و امنیت شخصی

·        اصل 5: منع شکنجه و رفتار ظالمانه

·        اصل 7: برابری در برابر قانون

·        اصل 9: منع بازداشت و تبعید خودسرانه

·        اصل های 18 و 19: آزادی اندیشه و بیان

  که همه این مواد توسط حکومت تروریستی طالبان بصورت  سیستماتیک نقض می شود که زمینه شناسایی جنایت علیه بشریت را فراهم می‌کند و اعلامیه نقش معیار اخلاقی و تفسیری برای محاکم بین‌المللی ایفا می‌نماید.

رابطه حقوق بشر و حقوق بین‌الملل کیفری

  حقوق بشر بر پیشگیری و حمایت از افراد تمرکز دارد، در حالی که حقوق بین‌الملل کیفری بر پاسخ کیفری و مجازات مرتکبان تأکید می‌کند. جنایت علیه بشریت نقطه تلاقی این دو شاخه است؛ جایی که نقض فاحش حقوق بشر به مسئولیت کیفری بین‌المللی منجر می‌شود.

مهم‌ترین نهاد رسیدگی به جنایت علیه بشریت:

·        دیوان کیفری بین‌المللی (ICC)

همچنین دادگاه‌های ویژه بین‌المللی و دادگاه‌های ملی با استفاده از اصل صلاحیت جهانی می‌توانند به این جرایم رسیدگی کنند.

برایند

جنایت علیه بشریت بیانگر شدیدترین اشکال نقض حقوق بشر است که وجدان جامعه جهانی را جریحه‌دار می‌کند. اعلامیه جهانی حقوق بشر با تأکید بر کرامت انسانی، بنیان نظری و اخلاقی این مفهوم را شکل داده و حقوق بین‌الملل کیفری با ایجاد سازوکارهای قضایی، امکان پاسخ‌گویی مرتکبان را فراهم ساخته است. تقویت این دو نظام در کنار هم، شرط اساسی جلوگیری از تکرار فجایع انسانی در جهان معاصر است.

 

  بیایید که حالا ببینیم که هویت شخصی (Personal Identity)چیست که همه را با زور وجبر واکراه می خواهند افغان بنامند؟ (پس از تصویب قانون اساسی در جرگه دوره جمهوری تحت ریاست صبغت الله مجددی, به اساس افشاگری ذکریا اصولی, حامد کرزی واشرف غنی و حواریون خاین آنها, دست به دستبرد قانون اساسی زدند و در 70 مورد قانون اساسی را به نفع افغان سازی جعل کردند از جمله افغان خواند همه مردم کشور)

-        هویت شخصی به ویژگی‌ها، تمایزات و باورهایی گفته می‌شود که فرد را از دیگران متمایز می‌کند و شناخت فرد از خودش را شکل می‌دهد. این هویت شامل جنبه‌های درونی و فردی زندگی انسان است ونمی شود هویت اصلی و میراثی یک شخص را نابود وهویت جعلی دیگری را بروی برچسپ زد. (بمانند افغان خواند جبری وناخواسته همه مردم افغانستان)

ویژگی‌ها و عناصر هویت شخصی:

خودآگاهی: شناخت فرد از خود، خواسته‌ها، توانایی‌ها و نقاط ضعفش.

خودارزیابی: ارزیابی فرد از توانایی‌ها و ارزش‌های خود.

خصوصیات فردی: ویژگی‌های شخصیتی مثل شجاعت، شکیبایی، خلاقیت و غیره.

باورها و ارزش‌ها: اعتقادات فردی درباره زندگی، اخلاق، آیین اعتقادی و اهداف شخصی.

تجربه‌های فردی: خاطرات، کامیابی‌ها، شکست‌ها و تجربه‌های زندگی که هویت فرد را شکل می‌دهند.

مثال: فردی ممکن است خود را خلاق، مستقل و خوش‌بین بداند؛ این‌ها جزء هویت شخصی او هستند.

-        هویت اجتماعی (Social Identity)

   هویت اجتماعی به جنبه‌هایی از هویت فرد گفته می‌شود که از تعلق او به گروه‌ها، جامعه یا دسته‌های اجتماعی ناشی می‌شود. این هویت بیشتر توسط تعامل با دیگران و جامعه شکل می‌گیرد. هویت هر شخص با گروه هم تبارش تعریف میشود نه با گروه های غیرتباری اش. یعنی هویت هر شخص نظر به گرایش های هم تباری هایش میتواند تعریف شود, نه با گروه های غیر تباری اش.  یک افغان (سلیمانی, پتان,پشتون) را در چارچوب گروه تباری خودش باید شناخت ویک تاجیک را درگره تباری تاجیک خودش وبه همین نحوه هزاره واوزبیک وتورکمن را در گروه تباری خودشان.

-        ویژگی‌ها و عناصر هویت اجتماعی:

تعلق گروهی: تعلق به خانواده، قوم، ملیت، مذهب، جنسیت، حرفه یا سازمان.

نقش‌ها و موقعیت‌ها: نقش‌هایی که فرد در جامعه دارد (مثلاً دانشجو، آموزگار، مادر، فعال اجتماعی).

هنجارها و ارزش‌های اجتماعی: ارزش‌ها و انتظاراتی که گروه‌ها از اعضا دارند.

شناسه‌های جمعی: نمادها، زبان، فرهنگ و تاریخ گروه که فرد با آن‌ها شناسایی می‌شود.

مثال: فردی که خود را یک زن تاجیک تبار، دانشجوی ژورنالیزم و عضو یک انجمن فرهنگی می‌داند، هویت اجتماعی او ترکیبی از این تعلق‌هاست.

- تفاوت‌ها و ارتباط بین هویت شخصی و اجتماعی

جنبه هویت شخصی،هویت اجتماعی،

منشأ

درونی و فردی ، بیرونی و اجتماعی

تمرکز

ویژگی‌های فردی، باورها، تجربه‌ها، تعلق به گروه‌ها، نقش‌ها و هنجارها

تغییر

قابل تغییر توسط خود فرد، بیشتر تحت تأثیر جامعه و فرهنگ

مثال:

خلاق، مستقل، خوش‌بین، زن  تاجیک تبار، دانشجو، عضو انجمن فرهنگی

نکته مهم: هویت شخصی و اجتماعی همیشه با هم در تعامل‌اند. هویت اجتماعی می‌تواند بر شکل‌گیری هویت شخصی تأثیر بگذارد و بالعکس، فرد از طریق انتخاب‌های شخصی ممکن است نقش‌های اجتماعی خود را تغییر دهد اما هویت اصلی فرهنگی او غیر قابل تغییراست.

 بایید که حالا بنگریم حریم خصوصی و احترام به هویت فرهنگی تاجیک تباران چگونه باید مورد احترام قرارگیرد.

  وابستگی فرهنگی و تمدنی آریایی وخراسانی پارسی زبانان تاجیک تبار, از قلمرو حریم خصوصی آنها به شمار میرود که دستبرد به آن  را میتوان یک جنایت انسانی دانست.

رویکردی اخلاقی و حرفه‌ای در ژورنالیزم پارسی‌زبان

  حریم خصوصی و هویت فرهنگی از اصول بنیادین حقوق بشر و اخلاق ژورنالیزم به شمار می‌روند. در جوامع پارسی‌زبان که دارای تنوع قومی، زبانی، مذهبی و فرهنگی گسترده‌اند، دستبر زدن پارسی ستیزان و بی‌توجهی رسانه‌ها به این دو اصل می‌تواند پیامدهای اجتماعی، فرهنگی و امنیتی جدی به دنبال داشته باشد. این ارزیابی با رویکرد توصیفی–تحلیلی، به بررسی مفهوم حریم خصوصی و هویت فرهنگی و نقش ژورنالیزم پارسی‌زبان در حفظ یا نقض آن‌ها منجر خواهد شد.. نتایج نشان می‌دهد که رعایت اخلاق حرفه‌ای، شناخت زمینه فرهنگی و التزام به اصول حقوق بشر، شرط اساسی ژورنالیزم مسئولانه در جوامع پارسی‌زبان است. تا از دستبرد به هویت فرهنگی پارسی زبانان از قبل جلوگیری شده باشد.

واژه‌های کلیدی:

حریم خصوصی، هویت فرهنگی، ژورنالیزم پارسی‌زبان، اخلاق رسانه‌ای، حقوق بشرو تنوع فرهنگی . ژورنالیزم به‌عنوان یکی از ارکان اصلی آگاهی‌دهی عمومی، نقش تعیین‌کننده‌ای در شکل‌دهی افکار عمومی و بازنمایی هویت‌های فرهنگی دارد. در جوامع پارسی‌زبان، رسانه‌ها نه‌تنها بازتاب‌دهنده واقعیت‌های اجتماعی‌اند، بلکه در بازتولید یا تضعیف هویت‌های فرهنگی نیز تأثیر مستقیم دارند. نقض حریم خصوصی افراد، به‌ویژه زنان، کودکان، اقلیت‌های فرهنگی و قربانیان خشونت، یکی از چالش‌های جدی ژورنالیزم معاصر است. این مسأله زمانی حساس‌تر می‌شود که با بی‌احترامی به ارزش‌ها، سنت‌ها و باورهای فرهنگی  پارسی زبانان همراه گردد.

حریم خصوصی در ژورنالیزم (Privacy in Journalism)

در ژورنالیزم، حریم خصوصی به معنای احترام به زندگی شخصی، اطلاعات فردی و کرامت انسانی سوژه‌های خبری است. هیچ حکومت ویا اشخاص انفرادی حق ندارد به بهانه «حق دانستن مردم» به حریم شخصی افراد تجاوز کند، مگر آن‌که منافع عمومیِ آشکار و قابل اثبات در میان باشد.

ابعاد حریم خصوصی در رسانه‌ها:

·        حریم اطلاعاتی: اطلاعات شخصی، شماره تماس، آدرس، سوابق پزشکی

·        حریم تصویری: عکس‌ها و ویدیوهای بدون رضایت

·        حریم خانوادگی: مسائل مربوط به خانواده و روابط شخصی

·        حریم فرهنگی: باورها، جشن های تمدنی، عنعنات دیرین, پوشش و رسم و رواج های تمدنی.

ویژگی های بالا شامل حریم خصوصی پارسی زبانان است که به ویژه از یک قرن با این سو, فرهنگ وتمدن پارسی زبانان مورد دستبرد, تاراج, جعل سازی, تحمیل, بم گزاری, سرکوب, اختناق واستبداد سیستماتیک وزنجیره یی از طرف حکومات پارسی ستیز و گروه های وابسته به استخبارات بیرونی خصوصا استعمار روس وانگلیس قرارگرفته است.

هویت فرهنگی و مسئولیت ژورنالیستی

هویت فرهنگی مجموعه‌ای از عناصر تاریخی، زبانی، مذهبی، قومی و اجتماعی است که فرد یا جامعه با آن تعریف می‌شود. ژورنالیست پارسی‌زبان موظف است هنگام تولید محتوا، به این عناصر توجه کند و اجازه ندهد پارسی زبانان مورد تحقیر یا نادیده‌انگاری فرهنگی قراربگیرند.

نمونه‌های نقض هویت فرهنگی در رسانه‌ها:

·        استفاده از زبان تحقیرآمیز نسبت به پارسی زبانان

·        یکسان‌سازی فرهنگی افغان ها(پشتون ها) و نادیده گرفتن تنوع فرهنگی

·        تحمیل نگاه مرکزگرای طالبان بر فرهنگ‌های دیگران

احترام به هویت فرهنگی، به‌ویژه در گزارش‌های اجتماعی، فرهنگی و حوادث، از ارکان ژورنالیزم مسئولانه است.

چالش‌های ژورنالیزم پارسی‌زبان در عصر دیجیتال

با گسترش شبکه‌های اجتماعی، خبرنگاران و رسانه‌های پارسی‌زبان با چالش‌های تازه‌ای روبه‌رو شده‌اند:

·        سرعت بالا در برابر دقت و اخلاق

·        فشار برای جذب مخاطب از طریق محتوای احساسی

·        ضعف آموزش اخلاق رسانه‌ای

·        نبود یا ضعف قوانین حمایت‌کننده از حریم خصوصی

در بسیاری موارد، خبرنگاران جوان بدون آموزش کافی، محتوایی منتشر می‌کنند که پیامدهای منفی فرهنگی و روانی برای افراد و جوامع دارد.

اصول اخلاقی پیشنهادی برای ژورنالیزم پارسی‌زبان

برای حفظ حریم خصوصی و احترام به هویت فرهنگی پارسی زبانان، رعایت اصول زیر ضروری است:

1.   رضایت آگاهانه سوژه خبری

2.   اولویت کرامت انسانی بر جذابیت خبری

3.   شناخت بافت فرهنگی پارسی زبانان

4.   پرهیز از تبعیض علیه پارسی زبانان

5.   حفاظت ویژه از زنان و کودکان پارسی زبان

6.   تفکیک منافع عمومی پارسی زبانان از کنجکاوی عمومی

فرایند

حریم خصوصی و احترام به هویت فرهنگی پارسی زبانان، پایه‌های اخلاق‌محور و انسان‌محور هستند. در جوامع پارسی‌زبان که دارای تنوع فرهنگی گسترده‌اند، بی‌توجهی به این اصول می‌تواند به بی‌اعتمادی عمومی، تنش‌های اجتماعی و تضعیف همبستگی پارسی زبانان منجر شود. تقویت آموزش دانشگاهی پارسی زبانان، بازنگری در سیاست‌های رسانه‌ای و نهادینه‌سازی اخلاق حرفه‌ای، راهکارهای اساسی برای حفاظت از این حقوق بنیادین پارسی زبانان به‌شمار می‌روند.

......................................................................................................................

 

Druckversion | Sitemap
استفاده از مطالب رنگین با ذکر ماخذ آزاد است © Rangin