Rangin
Rangin
Rangin
Rangin

تحت نـظـر حیـدر اخـتر

 

استفاده از مطالب  رنگین با ذکر ماخذ آزاد است

  نصیر مهرین

نمک  پاشی همسر خلیلزاد بر

زخم های مردم ما

شرل بنارد، همسرخلیل زاد خائن، نمک بر زخم ها می ریزد، اما اعتراض برخود را فراموش نکنیم.

خلیلزاد و همسرش مانند همه خائنان طالب دوست، وظیفه دارند که جنایات ننگین و وحشت آمیز طالبان را با دروغ و دیده درایی پنهان کنند. "شرل بنارد "منفور و خائن، پیش از دوباره آوردن طالبان نیز وظیفه ی قباحت زدایی از این گروه جنایت پیشه را انجام می داد. گاهی سخنی می گفت که شوهرش برزبان نمی آورد. اما وی اسرار هویدا می کرد. همسر اشرف غنی نیز یگان بار چنین کرد.

هنگامی که ملیون ها انسان از ظلم وستم، از گوناگون تبعیض ها و جنایات بی مانندی که طالبان اِعمال می کنند، به شدت ناراضی هستند و زخمین، گمانی برجای نتواند بماند که سخنان آخر "ش. بنارد" و در واقع نمادی از خلیلزاد وسایر لابی های وجدان نداشته؛ آزار دهنده ی انسان، انسانیت و مخالفان می شود. اما می خواهم به زمینه های این جسارت خائنانه و دروغ بزرگ توجه کنیم.

تصور من این است که پراگنده گی در ابراز مخالفت و نبود خروشگاه متمرکز- فعال، که به صورت منظم با اسناد ومدارک واقعاً موجود، جنایات طالبان را افشأ کند؛ چنین روی آورد گستاخانه و بی شرمانه ی "ش.بنارد" و دیگران را زمینه می بخشد. در این راستا بسیار سزاوار توجه است که پیش از همه دختران و زنان آگاه و دارنده ی مرز روشن با جهالت و ستم ورزی طالبان، نهادی را که سخنگوی راستین روزگار اسفبار مردم وبه ویژه زنان ودختران باشد، ایجاد کنند. برای این منظور، شخصیت ها ونهادهای موجود و تا حدودی فعال، دور نکات مشترک برای همکاری، نکات میسر و لازم، با وجود سلیقه های گوناگون جمع شوند. توجه زبانهای دیگر، مصاحبه های منظم و بازتاب دادن حقایق، سبب می شوند که "بنارد" و بنارد های همسان او را موقع چنین دروغگویی نمی دهد.

دریافت این اعتراض برخود، بسیار کمک کننده است، نازنین!

................................................................

  داکتر شکر الله کهگدای

سابق استاد در دانشگاه کابل 

اداره امر به معروف ونهی از منکر حکومت تروریستی طالبان که میان مردم عامه, به شلاق بدستان نکیرومنکر شهرت یافته اند, چیزی را نه تنها به نام آزادی بیان نمی شناسند بلکه به آزادی رسانه وگفتار به حیث خار چشم طالبان می نگرند, چونکه به افشای جنایات بشری و دزدی و چپاولگری آنها می پردازند.

  حکومت تروریستی طالبان, هم در دوره اول و هم در دوره فعلی حکومت شان, بصورت پیهم دست به گرفتاری , شکنجه, زندانی سازی وحتی بمانند 20 سال دوره حکومت فاسد حامدکرزی واشرف غنی احمدزی, ترور های زنجیره یی وهدفمند اصحاب رسانه ها می زنند تا صدای برحق مردم را در گلو خفه داشته باشند.

  مرکز خبرنگاران افغانستان در گزارش سالانه‌ خود اعلام کرد که نقض حقوق خبرنگاران و رسانه‌ها در افغانستان نسبت به سال گذشته 24 درصد افزایش یافته‌ است.

بر بنیاد گزارش مرکز خبرنگاران افغانستان، طالبان در سال 1403 فعالیت 22 رسانه را متوقف و 50 خبرنگار را بازداشت کرده‌ است.

بر اساس این گزارش، این مرکز طی یک سال گذشته، دست‌کم 176 رویداد نقض حقوق رسانه‌ها و خبرنگاران را ثبت کرده است.

در گزارش آمده است، اجرایی شدن قانون امر به معروف و نهی از منکر طالبان فعالیت رسانه‌ها و خبرنگاران را در معرض خطر قرار داده است.

در گزارش همچنان آمده است: «در حالی که کمیسیون رسیدگی به شکایات و تخطی‌های رسانه‌یی وزارت اطلاعات و فرهنگ طالبان به حاشیه رفته است و بیشتر با دیدگاه بخشی به شدت محافظه‌کار و سنتی طالبان همراه است، به این محتسبان اختیارات وسیعی داده شده و ضمن نظارت بر کارکرد رسانه‌ها، هرگاه بخواهند مستقیم و یا با همراهی اداره استخبارات علیه رسانه‌ها و خبرنگاران اقدام می‌کنند.

بر اساس این گزارش، از جمله خبرنگاران بازداشت شده 10 تن همچنان در زندان هستند و از میان آنان چهار تن به حبس دو تا سه سال محکوم شده‌اند.

..........................................

 

 

 

 

 بشیر انصاری

حماس و طالبان

خیلی ها در جهت توجیه استعمار و نسل کشی فلسطینیان استدلال می کنند، زمانی که امریکا نیرو هایش را از افغانستان بیرون نمود، چرا حماس آن را شکست امریکا خوانده و از “پیروزی” طالبان به نیکی یاد نمود. این جا چند نکته را باید در نظر داشت:

۱- گذشته از این که مسئله شکست امریکا و پیروزی طالبان قابل بحث بوده است، حماس و دیگر گروه های مقاومت فلسطینی عاشق طالبان نه بلکه می خواهند در جهت ایجاد روحیه و اعتماد به نفس از هر روایت و‌ حکایت و ادعا علیه کشوری که‌ در این ۷۵ سال، با جنگ افزار گرم و سلاح دپلوماتیک و ویتوی آن نابود شده اند، استفاده کنند.

۲- اگر پیوندی میان حماس و طالبان وجود می داشت، امیر المومنین این گروه که ساعت ها در باب پوشانیدن روی و موی زنان مسلمان موعظه می فرمايند، چرا در باب زنان مومنی که اجساد شان با دست سربازان صهیونست از زیر خاک بیرون شده و در جاده های غزه به صورت برهنه در معرض سگان ولگرد قرار داده شده اند، لگام ننگین سکوت بر دهان می زند؟

۳- گیرم که فلسطینیان از طالبان به نیکی یاد نمودند، آیا این می تواند دلیلی بر تأیید این نسل کشی بی سابقه در تاریخ بشر گردد که در ۱۰۰ روز این همه زن و کودک بیگناه و داکتر و خبرنگار و کارمندان اطفائیه قربانی شده و این قدر بمب بر مساحت کوچکی که ثلث کابل را تشکیل می دهد ریخته باشد. گیرم چنین جنایتی در حق بیگناهان در پایتخت طالبان صورت گرفت، آیا وجدان پاکی می تواند آن را تحمل کند؟ این سقوط اخلاقی و بی وجدانی هراس انگیز برایم قابل فهم‌ نیست.

۴- با آن که طالبان در بیست سال حضور نیرو های امریکایی، سربازان این کشور را هدف قرار دادند ولی معاشقه استخباراتی امریکا برای سال های درازی با این گروه ادامه داشته و دارد، ولی حماس نه کدام سرباز امریکایی را کشته و نه امریکا را دشمن اصلی خویش می داند. جنگ آن ها با اشغال است که تمامی قوانین معمول در دنیای ما آن را تأیید می نماید. پرسش من این است که با وجود آن چه گفته شد، چرا طالبان از حمایت پولی و استخباراتی و دپلوماتیک امریکا برخوردار بوده ولی حماس از سوی امریکا دشمن بزرگ و اصلی خوانده می شود؟

..........................................

محمد اکبر قریشی

حامد کرزی مداری  اجنت امریکا  گاهی در کابل برلین انقره سر میزند !

تعداد از سیاسیون جنرال های ماشینی ستون پنجم از دست چار طالب پاکستان شب درمیان بشمول

اشرف غنی رفیق های معاملهگر شان فراری شدند عده دیگر به امر دولت های سیا با پاسپورت های خارجی که به همان کشور هایکه جاسوسی میکردند رسیده اند (حامد جان کرزی ) تمام دستگاهی دولتی را اهسته اهسته برای برادران طالبان پنجابی خود تسلیم نموده میرفت حامد جان 2000 حیوانات وحشی قاتل جانی مافیا ادم کش تروریست را از  زندان بکرام  اشرف جان 5000 زندانی از پلچرخی ودیگر زندان ها  کشور ازادساخته بودند  بعدا اشرف جان بادار دسته ان بشمول  ستون پنجم   از طالب ها خواهش نمودند بشمول  حامدکرزی عبدالله وارد کابل  شدند همان کسانیکه مدت 60 سال خون مردم ملت خورده بودند پول های دزدی را درخارج کشور ذخیره نموده اند

 جای جایداد های قصر های شان همرا شهرک های شان پیش طالب گروگان میباشد بنابرین همه دلالان سیاسی اقتصادی روسپی های  پارلمان جنرال های ماشینی  شورا نظار  وحزب وحدت ودیگر انسان  های پلید دوره هم جمع شده اند

( شورا مقاومت را در ترکیه )تشگیل نمودند (اقای محقق ماهیچه خوررا ریس کمیته سیاسی )تعین نموده اند شما قضاوت نماید که این جنایتکار تاتوانست در حق هزار هاتا چی اندازه خیانت  کرده است ومیکنند امرور بنام خلیلی محقق دانش هزاره هارا ترورکوچ اجباری خانه هاشان را اتش میزنند ازانها خبرندارند در پنجشیر چی حال است بچه ای ملا زیانی برادران مسعود در هرات ننگرهار کندوز همه به اتش خون کشانیده شدند زنان در زندانهای طالبانی  تجاوز وجنایت صورت میگیرد بلاخره برای حامدکرزی دستگاهی سیا امریکا وظیفه سفر را از سفارت امریکا درکابل داده وهدایت گرفته تا همرا سگهای سیاسی اقتصادی که در ظرف 60سال پول های کمکی دزدی چور نموده اند  اگر با (سی ای ای )سازش نکنید ما همرا تان حسابی داریم این پیام جاسوس گلان شان که کشور را به جوی خون تبدیل نموده است برای جنایتکاران جاسوسان خاینین ملت پیام امریکا برده است اومردم شریف ونجیب از خواب بیدارشوید پشتی این خاینین وطن فروشتان دلالان سیاسی استاد نشوید دربدر خاک بسر می شوید در هر کشور که حامد کرزی وامثال ان امد برویش لعنت و تف انداخته بروید نه در خانه های تان مهماننش  نکنید خیانت است  جوانان وزنان مبارز باشهامت  درسرتاس افغانستان مقابل طالبان جنک ازادی را اغاز نموده اند ازایشان دفاع نماید تصاویروطن فروشان دزدان دیده میتوانید طالبان راشما وطن پرستان وزنان باشهامت گم میکنید نه خاینین تصاویر کاپی است

..........................................

محمد حیدر اختر               

حمله تروریستی  بر  آموزشگاه در غرب کابل

تمام مردم افغانستان را در سراسر دنیا سوگوار ساخت

 قسمی که  از طریق رسانه ها و صفحات اجتماعی آگاهی حاصل کردیم، ساعت  هفت و سی دقیقه صبح روز جمعه   گذشته، یک مهاجم انتحاری قبل از اینکه وارد صنف درسی شود و مواد منفجره همراهش را انفجار دهد، دو نفر از محافظان این مرکز را به شهادت رسانید. این مهاجم پیش از انفجار به سمت دانش ‌آموزان نیز تیراندازی کرده است. دانش آموزانی که جز قلم وکتاب و دلهای پاک برای آموزش چیزی نداشتند.علاوه بر کشته‌شدگان، ده‌ها نفر در این حمله زخم برداشتند و بیشتر قربانیان این حمله، دختران هستند.

 بعد از این واقعۀ دلخراش، سازمان ملل متحد، دیپلمات‌های غربی، سازمان‌های حقوق بشری و رهبران سیاسی افغانستان و برخی از کشورهای منطقه این حمله انتحاری مرگ‌بار به یک مرکز آموزشی در ناحیه هزاره‌نشین دشت برچی کابل را محکوم کردند.

 تعداد فراوانی از خانم ها در شهر کابل و ولایات افغانستان دست  به تظاهرات زدند و همچنان   در خارج از کشور مردم شریف و با احساس ما با دایر نمودن تظاهرات و مجالس ترحیم  این عمل وحشیانه  را تقبیح کردند.

تا جایی که دیده می شود این عمل تروریستی  اکثریت تمام مردم افغانستان را در داخل و خارج از افغانستان سوگوار ساخته است و حتی برخی از برگذاری  مجالس  سرور و پای کوبی  و یا بخش موسیقی در سمینارها  امتناع ورزیدند.

ناشر وبسایت رنگین این حملۀ وحشیانه و نیت نسل کشی مردم نجیب و شریف هزارۀ وطن غمدار را به شدت محکوم نموده، آرزو دارد که عتکس العمل ها مسیر خوبی بگیرد.

.......................................... 

نصیر مهرین

  رهبر القاعده در     کابل کشته شد

و ما طیارۀ بدون سرنشین و "اجرای کنندۀ عدالت" نداریم!

الظواهری رهبر"القاعده" در کابل توسط طیارۀ بدون سرنشین امریکا کشته شده است. در پیوند با آن:

- حضور الظواهری در کابل نشان داد که گروه طالبان افزون بر ادامۀ حفظ افکار و کردارعقب مانده و ستمگرانۀ ضد انسانی علیه مردم ما، همچنان حامی و پناه دهندۀ دهشت افگنان مشهورجهانی است.

- رئیس جمهور ایالات متحدۀ امریکا، قتل الظواهری را "اجرای عدالت" نامید.

- دهشت افگنی که رنج بیشتر مظالم اش را مردم افغانستان دیده اند.

- این خبر برای ملیون ها انسانی که در چنگال خونین وسیاه دهشت افگنان طالبان، مظلومانه به سر می برند، آیا تبسم آمیخته با اندوه و درد را  نیز بار نخواهد آورد. زیرا تحویل دهی قدرت به یک گروه تروریستی – دهشت افگن، بی عدالتی بود و با چنین تبعات.

- پیداست که این معاهدۀ دوحه(توطئه آمیخته با شیطنت خلیلزاد)، کمترمزخرف نبوده است.

- مشکل با طالبان، در محدودۀ بازگشایی مکاتب دختران پایان نمی یابد. آنها روزی مدارس مغز شویی را با ترویج مضامین انسان ستیزانه باز خواهند کرد، اما از تروریست دوستی، تحجر و ابعاد تبعیض های ننگین فرو نخواهند آمد.

- تجارب جهانی و اوضاع کشور ما حاکی از آنست که تحقق عدالت زمانی میسر تواند شد که  عدالت خواهی در افغانستان به ثمر بنشیند ومردم دارندۀ نهاد های عدالت خواه و حکومت تأمین کنندۀ عدالت شوند.

- رهایی مردم افغانستان  از زیر تسلط خونبار واسارت مرکبار طالبان، نه با طیاره های بمب افگن بدون سرنشین میسر است ونه مردم آنرا دارند. مردمی که شب وروز درد میکشند، نیاز به ایجاد تشکلهای نجاتبخش، همسویی وهماهنگی آنها بر بنیاد تأمین عدالت اجتماعی، رفع هرگونه تبعیض جنسیتی واجتماعی و... دارند که حکومت غیر دینی به آن چهرۀ شفاف تر می بخشد.

*الظواهر در منطقۀ شیرپور با خانواده اش در پناه طالبان به سر می برد.

*عکس از صفحۀ فارسی بی بی سی.. 2 اگست 2022

..........................................

عتیق الله نایب خیل

مثلث خبیثه!

 

زلمی خلیلزاد، نمایندۀ ویژۀ امریکا در امور افغانستان، از جانب وزارت خارجۀ ایالات متحدۀ امریکا از وظیفه اش سبکدوش گردید. قربانی شدن او مثلثی را تکمیل کرد که در بیست سال اخیر بیشترین تلاش را در حفظ نیروهای تروریست طالبی و نقش فعال در به قدرت رسیدن دوبارۀ این گروه متحجر قرون وسطایی داشتند.

به همه گان معلوم است که سلاح و مهمات و هرنوع امکانات لوژیستیکی و جاهای امن برای گروه تروریست طالب به وسیلۀ پاکستان مهیا ساخته می شد و مشروعیت بین المللی اش نتیجۀ کار همین مثلث خبیثه، خلیل زاد، حامد کرزی و اشرف غنی است.

بدون شک پالیسی سازان سیاست خارجی ایالات متحده سیستم سرمایه داری حاکم بر این کشور است؛ ولی این سیستم مشوره های لازم و ضروری را از افرادی می گیرد که از اوضاع کشورهای مورد بحث مطلع باشند. بنابرآن نقش افراد را در تعیین این پالیسی ها و سیاست ها نمی توان نادیده گرفت. نقشی را که حامد کرزی، اشرف غنی و زلمی خلیلزاد در بیست سال اخیر ایفا کردند فاجعه یی را بر کشور تحمیل کردند که نتیجه طبیعی اش به قدرت رسانیدن طالبان بود.    

این سه شخص اما نه تنها از نتیجۀ کارشان نفعی نبردند؛ بلکه روسیاهی ابدی نیز نصیب شان گردید. خلیلزاد به استعفا جبری سوق داده شد، اشرف غنی به صورت شرم آوری از کشور فرار کرد و حامد کرزی دورۀ تحقیرآمیزی را در داخل کشور سپری می کند و نامش نیز از میدان هوایی کابل حذف گردید. (همین یک نکته آمدن طالبان مثبت است که از اثر آن این مثلث خبیثه حذف شد.)

..........................................  

 داکتر لعلزاد

چه باید کرد ؟

برنامه غنی «ادامه راه نجیب با آموزش از تجربه ناکام او» است !

? آنچه غنی می خواهد «ادامه حکومت خودش تا پایان دوره ۵ ساله»، «چوروچپاول بیشتر دارایی های عامه» و در نهایت، «تجهیز/اکمال بیشتر طالبان» (برای ادامه‌ی افغانیزه/پشتونیزه سازی کامل کشور) است!

? «تخلیه شهرستان ها»، «ملیشه سازی دولتی» و «دفاع از مراکز ولایات» (به ویژه شهرهای بزرگ/عمده)، دقیقا ادامه برنامه داکتر نجیب است که شاید بتواند عمر حکومت غنی در ارگ کابل را اندکی دراز کند (دیگر برای او هیچ مهم نیست که در شهرستان/ولایت ها چه می گذرد، روزانه چند نفر کشته می شوند و یا مردم با چه قحطی و قیمتی و مصیبت ها گرفتار می شوند)!

? حال، غنی می داند که طالبان آن‌قدر تقویه، تجهیز و اکمال شده اند و در تمام شهرستان ها آن‌قدر گسترش یافته اند که وارث بالاستحقاق و جانشین بلامنازعه قدرت او برای مدت های طولانی تر خواهند بود (زیرا او از یک سو با نابود سازی مستحکم ترین «پشت جبهات مقاومت» در گام اول، خواست که از «تجربه ناکام تسلیمی شهر کابل توسط نجیب به حکمتیار» جلوگیری کند و از سوی دیگر، رهبران و بزرگان اقوام غیرپشتون را آن‌قدر خسی و آلوده در فساد خود ساخته است که هیچ‌یک از آن ها «شهامت مقاومت» یا «ادعای زعامت» در کشور را ندارند... با آنکه «میدان برای همگان باز است»)!

? اثبات گفته های بالا را می توان در این «ادعا» و در «میدان عمل» دید که «غنی هرگز در صدد سرکوب طالبان و پاک سازی آن ها از شهرستان ها نبوده و نمی باشد» (او فقط می خواهد که به کمک «ملیشه های دولتی و نیروهای امنیتی» خود از سقوط شهرهای بزرگ/عمده جلوگیری کند… اگر بتواند)!

? غنی با این برنامه، «تا که می چلد، می چلاند» (ادامه حکومت تا سقوط و پس از آن نوبت طالبان کرام)!

+ + +

? در چنین اوضاع و احوال، وظیفه «نسل جوان» است که با تحلیل شرایط عینی (گیرماندن در بین دو «آسیا-سنگ») و تجربه/الگوی ماندگار مسعود بزرگ، بیندیشند که چگونه می توانند خود را حفظ کنند، منسجم شوند، رهبری خود را بوجود آورند، پایگاه های مقاومت خود را ایجاد کنند، لابیگری نمایند، ارتباطات (داخلی و خارجی) خود را گسترش دهند، حلقات خود را با هم وصل کنند و به «مبارزه و مقاومت» ادامه دهند...

? اگر کسانی توان ایجاد پایگاه و شهامت مقاومت در مقابل غنی/طالب را دارند، فراخوان «پیوستن افراد و نیروهای امنیتی» به پایگاه خود را صادر کنند، تا افراد و نیروهای عدالت‌خواه که نمی خواهند بیهوده در صفوف غنی/طالب کشته شوند، به پایگاه آن ها مراجعه کنند و «چوب سوخت ملیشه های دولتی و طالبی» نشوند...

..........................................

نصیرمهرین                  

      آیا جنایت نیست؟

در ادامۀ انتشار سلسله یی از خبرهای فضیحت بار از دستگاه حکومتی افغانستان، آنچه که مقامات مسؤول در برابر زنان ودختران معیوب ومعلول انجام داده اند، حکومت افغانستان را در این زمینه و نیزخرابی نظام صحی، در سطح جهان مقام نخست بخشید.

به نقل از آژانس خبررسانی آلمان Dpa، دیده بان حقوق بشر، شام دوشنبه( 27 آپریل 2020) در نیویارک (همجنان درکابل) اعلام داشت که "در افغانستان، زنان معیوب در سطوح گوناگون در معرض استفادۀ سؤ مقامات مسؤول قرار گرفته اند."

در این گزارش درحالی که از بی مسؤولیتی مقامات حکومتی افغانستان در برابر همه معیوبین یادآوری شده، اما اشارۀ ویژه بر رفتارهای دارد که در برابر دختران و زنان چهره نموده است.

بی اعتنایی درامورصحی، آموزشی ونیازهای اجتماعی معیوبین را عمل وحشیانۀ استفادۀ سؤ جنسی نیز به نمایش نهاده است که هنگام مراجعه برای رفع نیازها از طرف مقامات مسؤول حکومتی مواجه شده اند.

مظلومان و دردمندانی را در نظر آوریم که با تأثیر پذیری از ناهنجای های گوناگون در جامعه، از نظر بدنی ویا روحی معیوب شده و ملیونها دالر برای آنها اختصاص داده شده است، اما حکومتی های فاسد، آنرا نه در خدمت معیبوبین، بلکه معیوبین را در خدمت اغراض بیشرمانۀ خود قرار داده اند.

نمی گویم که شنیدن رفتارسؤ با زنان و دختران معلول ومعیوب و ظلم در حق آنها برایم تکاندهنده بود. حتا نمی گویم که آزاردهنده بود. زیرا شنیدن چنین خبری دور از تصور وانتظارنبود ونیست. امتیازگیران و گرداننده گان حکومتهای خائن، دست نشانده وپوشالی از جمله مافیایی که اشرف غنی گردآورده است، چنان لگام گسیخته برجان و مال و ناموس مردم تاخته و آزارها رسانیده اند که من و مایی با آن آزارها زیسته وشب را به یاد آزار دیده گان به سحر برده، به قدر کافی رنج نویس  و درد سرا شده ایم. شنیدن چنین خبرها به دامنۀ نفرت واندیشیدن به نیازگم شدن روی این دارودسته های فاقد احساس انسانی و بی اعتنا به حد اقل وظایفی که در محافظت حتا انسان معیوب و معلول دارند، می انجامد.                                     ***

یادآوری: عکس از متن انگلیسی گزارش  Human Rights Watch گرفته شده است. برای مراجعه به این منابع: https://www.hrw.org/video-photos/video/2020/04/27/afghanistan-women-disabilities-face-systemic-abuse.

 

.................................................................

محمد عارف منصوری

 

چرا از گذشته عبرت  نمى گيريم ؟

 

سقوط حكومت داكتر نجيب، از اقدام قومگرايانه و تعصب آلودى آغاز شد كه بقول فريد مزدك از اعضاى رهبرى حزب وطن، نجيب مى خواست يك جنرال پشتون را روى سينه اقوام غير پشتون بنشاند و توسط جمعه اسك، شمال را كه آبستن بحران بود، مهار كند. اما علاوه بر آن كه مهار نشد. وخامت روزافزون وضعيت، منجر به سقوط رژيم و برچيده شدن حاكميت چهارده ساله چپ در افغانستان گرديد.

حالا نيز اشرف غنى احمدزى، سلاله نجيب احمدزى، يكى ديگر از هم قبيله هايش را بنام جنرال ولى احمدزى قوماندان قول اردوى ٢٠٩ شاهين در شمال تؤظيف نموده تا زهر چشمى باشد به سه محورقدرت محلى يعنى جنرال عبدالرشيد دوستم، استاد عطاء محمد نور و حاجى محمد محقق كه هر يكى از نفوذ گسترده ىدرشمال برخوردارند.

بى ترديد اين گونه اقدامات قومگرايانه، آن هم در آستانه خروج احتمالى سربازان خارجى و ورود احتمالى طالبان در ساختار قدرت كه امكان بروز مجدد تقابل هاى قومى و استخوان شكنى هاى دهه نود را بعيد نمى نماياند، نه تنها به ضرر حاكميت نيمبند و فاقد مشروعيت ارگ است بلكه هرگز با منافع و مصالح كل افغانستان مطابقت ندارد.

شايد غنى چنين محاسبه نموده باشد كه جنرال دوستم مهره ى منزوى صحنه سياسى افغانستان است كه ديگر توان مانور هاى قبلى را ندارد و خطرى از ناحيه وى متصور نيست. اما تاريخ نشان داده كه بزرگترين بحرانات سياسى و اجتماعى از جرقه ى حوادث كوچكى مشتعل گرديده.

همان طور كه زوال حكومت كمونيستى از اختلاف درون حزبى و سركشى و بغاوت جنرال مومن اندرابى كه خود عضو حزب وطن بود، آغاز و دامنه ى آن با مخالفت هاى ديگران وسعت پيدا كرد تا منجر به دو پارچگى رهبرى حزب و دولت و فروپاشى كامل آن شد.

نمي دانم چرا سياستمردان بى درايت و بى كفايت افغانستان هيچ گاهى از گذر زمان و وقايع تلخ آن نمى آموزند و عبرت نمى گيرند.

..........................................

محمد حیدر اختر

کودتای ننگین هفت ثور

 به روز پنجشنبه هفتم ثور ( 1357)، خلقی ها وپرچمی ها علیه حکومت محمد داود خان کودتا کردند. آمادگی کودتا را از وقتی گرفته بودند که داودخان از تکیۀ بیشتر به اتحاد شوروی خود را کنار کشید وبا کشورهای عربی و ایران و روابط اقتصادی را روی دست گرفت. معلوم بود که امریکا هم خوش بود. قتل میر اکبر خیبر، مراسم دفن او وسخنرانی های سیاسی سبب شد که داود خان امر توقیف تعدادی از رهبران خلق وپرچم را بدهد. در آن وقت به خواهش شوروی و ضرورت کودتا هر دو جناح وابسته به شوروی وحد ت کرده بودند.

بلی آن ها کودتا کردند. از همان روز فجایع، جنایات ومردم آزاری تمام افغانستان را فرا گرفت. ملیون ها انسان آسیب دیدند. در اول وبرای چند ماه هر دو جناح در شکنجه واعدام ده ها هزار انسان سهم مشترک داشتند. بعدا خلقی های بی سواد، به همکاری دستگاهٔ جاسوسی " اکسا" تعداد زیادی را زندانی و یا به قتل رسانیدند. پرچمی ها از جنایات مشترک خودشان با خلقی ها چیزی نمی گویند. پرچمی ها که لفاظ وحیله گر تر ومنافقتر ازخلقی ها استند، جنایات زمان حکومت مشترک را به حفیظ الله امین ( خونخوار جاهل ) ارتباط می دهند. ولی وقتی که خودشان به وسیلۀ تجاوز شوروی قدرت را گرفتند، خاد دستگاه شکنجه وجاسوسی را به جای اکسا به کار انداختند. در وقت حکومت پرچمی ها خلقی های جنایتکار هم مشارکت داشتند. غیر از چند نفر آن ها . دروقت پرچمی ها چیزی که بسیارتر دامنه یافت، همان جنگ وبمبارد قوای شوروی و افغانستانی بود . قصبات ودهات ، شهرها ویران گردیدند. مهاجرت بیشتر شد. ملیون ها انسان سرگردان شدند.

بلی، کودتای سیاه روز هفتم ثور، یک فاجعه بود. مگر فاجعه آفرین ها که تعدادی با بدنامی مرده ویا کشته شده اند، تعدادی از آن ها با بی حیایی ، با پر رویی به لجبازی پرداخته حاضر نمی شوند که جنایات خود را قبول کنند. این عدم قبولی معلوم می کند که جهالت وو خونریزی های زیادی را مرتکب شده اند.

کار دیگر جانیان قاتل و وطنفروش خلقی – پرچمی، این است که دورۀ بعد از سقوط  خود را از قدرت یا دوره حکومت جنگی مجاهدین را به رخ می کشند. وبه گفتۀ مردم " غت مغتولی " می کنند. هرکس که از تأثیر جنگ های مجاهدین انکار کند، دل خلق خدا را آزار می دهد که آزار دیده اند. مگر جنگ های مجاهدین قبلی جنایات، وطنفروشی خلقی پرچمی را  به هیچ صورت پت وپنهان ویا توجیه نمی کند. هرکدام آن ها تقصیر ومسوولیت خود را به گردن دارند. واین هم قابل تذکر است که جنرال های قاتل عضو "کی جی بی" وعضو خلق وپرچم، در جنگ های ویرانگر مجاهدین وبربریت زمان طالبان،هم مشارکت داشتند.

پیام ما در این روز به مردم شریف ما، ،به اولادها و نواسه های جنایتکاران خلقی وپرچمی این است که آن ها را خوب وخوبتر بشناسند. آن ها را محکوم کنند. آن ها باید محاکمه شوند. وقتی گروه خادیست از فیس بوک وانترنیت وخارج نشینی استفاده می کند و به دفاع دوران وحشت می پردازد، ویا رئیس جنایتکاران خاد، داکتر نجیب را ستایش وتوصیف می کند، در زخم های مردم مظلوم، به بیوه های آن دوران، به مادران داغدیده وبه یتیم ها نمک پاشیده وتوهین می کنند.

در این روز به خانواده های محترمی که شهید داده اند و ستم کشیده اند، همدردی خود را ابراز داشته  وبه روح شهدای پاک درود می فرستیم . هزاران نفرین به جانیان خلقی و پرچمی و خادیست ها.

...........................................

پیکار پامیر – کانادا

   وفا کردیم و با ما

               غدرکردند                              

 

چنانکه خواننده گان عزیز مطلع هستند، طی هفته های اخیر، علاوه ا ز آنکه وضعیت کشورهای شرق میانه سخت متشنج و خونین است ، وضعیت سیاسی، روحی، اجتماعی و اقتصادی کشور پامال شدۀ ما نیز نه تنها آشفته است، بلکه در هاله یی از ابهام و سر در گمی سیاسی فرو رفته است .

امروز، با اوجگیری نا امنی ها در افغانستان ، نا راحتی های شهروندان کشوراز این ناحیه و نا کاره گیها ی دولت بر سر اقتدار به رهبری حامد کرزی و نیز جفا های بی وقفه و ظالمانۀ مقام های پاکستانی در پناه حمایتهای سیاسی و اطلاعاتی ( پنهان ) ابر قدرت امریکا، ایجاب میکند بار دیگربر گردیم به مصایب وارده درجغرافیای خاصی بنام افغانستان .

ما همیشه، چه با قلم و چه با بیان، به تکرار و با صراحت گفته ایم و باز هم میگوییم که آشفته بازاری که ازچند سال بدینسو در کشورما برپا ست ، اساساً ماحصل یک توطئۀ سیاسی – استراتژیک قدرت های بزرگ غربی به رهبری ایالات متحدۀ امریکا میباشد و تداوم این توطئه ها را جهل مضاعف ، اغراض جناح های سیاسی مختلف ، فعالیت جواسیس رنگارنگ، رقابت های خونین تنظیمی ، قوم بازی، تعصبات زبانی و مذهبی، فساد گستردۀ مالی و اداری، مافیای مواد مخدر، دهشت افگنی های گروه طالبان، بی قانونی و بیدادی گریهای داخلی تضمین میکند.

یا بعبارۀ دیگر، سیرو حرکت بسوی هدف بزرگ جهانی ، آنهم با بکار گیری همه گونه توشه و توان مالی، علمی، نظامی، اطلاعاتی، تاکتیکی و تبلیغاتی ایجاب میکند تا درهمین مقطع زمانی، چندین کشور شامل " شرق میانۀ بزرگ " ( ازپاکستان تا افغانستان واز ایران تاعراق و سوریه ، ازمصر تا لیبی و فلسطین و ...) بایستی در بالای خط زلزله خیز و یا در درون دایرۀ مقناطیسی زلزلۀ گلوبلایزیشن قرار داشته باشند. زلزلۀ عمدی و مصنوعی سیاسی – نظامی یی که در اثر آن، نه تنها " باید " رژیم هایی فرو ریزند و رژیم هایی فراز آورده شوند، بلکه فعل و انفعالات جغرافیایی و مکانیسم های جدید ساختاری و سیاسی بر وفق اصل برنامۀ قدرتهای تصمیم گیرنده انجام داده شوند، ولو خون ملیونها انسان اندرین راه فرش زمین شود، ملیونها آباده به ویرانۀ حزن انگیز مبدل شوند وملیونها معیوب و معلول د ر هوای مختنق ناشی از خون و دود و آتش به زباله های درد انگیز تاریخی – اجتماعی نومیدانه دست و پا زنند.

حال که میدانیم افغانستان دربالای خط خطرناک زلزله های مصنوعی شامل طرح " شرق میانۀ بزرگ " قرار داده شده و زلزله هم تازه به تکان خوردن آغازکرده است ، آیا منتظربودن به قطع جنگ و جنایت و برخوردارشدن از صلح و سلم ، آنهم به این زودی ها ، دور از اصل واقعیت های تلخ زمان ما نیست؟

روی همین دلایل است که می بینیم درمسیر شتابندۀ هر روز، بحران جدید، فشارجدید و نا امنی های جدید سر بلند میکنند و موجب مخمسه های ذهنی و روانی برای مردم ما میگردند . این بحرانها و ناامنی های روانی و فزیکی، همانسان که گفتیم، دریک رابطۀ زنجیری توطئه آمیز صورت میگیرند و تداوم می یابند.

مثلاً، درجریان رویداد های موج وار وناهنجار سالهای پسین درافغانستان، ابتدا تلاش های علنی و نهانی صورت گرفت تا حس اعتماد متقابلۀ اجتماعی وگرایش به سوی وحدت ملی تقلیل داده شود. این تخفیف و تقلیل، به تدریج از ذهن فرد به اذهان جمع و حتا تا درون نهاد ها و تشکلات سیاسی، نظامی، اجتماعی وفرهنگی نیز رسوخ داده شد.

متعاقب آن ، با براه اندازی تبلیغات زبانی وشعاری از یکسو و اشتعال جنگهای تبهکارانۀ خونین و کشتار های وحشیانه میان " تنظیم " های جهادی و از همین مجرا، در میان اقوام و مناطق مختلف، خصومت های سمتی و زبانی را بگونۀ کم سابقه یی دامن زدند و با مهندسی شیطنت آمیز پروژۀ طالب سازی و به امارت رسانیدن این گروه جاهل پیشۀ جنونزده، اختلافها، مخاصمات و نسل کشُی های بین الاقوامی را تعمیق بخشیدند.

مهندسان ماهر منطقه وجهان، ده سال پسین را غرض مدیریت بر بحرانی که خود خلق نموده بودند، اختصاص دادند. مدیریتی که با حیلت ها وشیطنتها، با حرافی ها و ظاهرفریبی های بی مانند در راستای تحرکات سیاسی ، نظامی، اطلاعاتی و تبلیغاتی وسیع و درعین حال، ژست های بسیار ماهرانه توأم بود و هست .

به احتمال قوی که این مهندسان شیطان صفت، ده سال آینده را برای حاصل برداری از مزرعۀ خونین افغانستان مدنظر داشته باشند.

هرگاه نگاه کوتاهی بر جریان اوضاع فقط در همین چند هفته و چند ماه اخیر بیندازیم و این نگاه را تا عمق حقایق فرو بریم، آنگاه قادر خواهیم شد یکبار دیگر جلوه های عینی از یک توطئۀ حساب شده علیه حاکمیت ملی و سالمیت جغرافیایی افغانستان را کشف نماییم و چنین :

*حملات و عملیات اشغالگرانۀ خونین نظامی، ظاهراً توسط گروه طالبان، عمدتاً در نیم دایرۀ جنوب شرقی کشور ( از هلمند تا پکتیا و بدخشان ) ، آنهم بصورت جنگ آشکارگروهی و جبهه یی انجام داده شده و توسط متخصصین نظامی – اطلاعاتی همسایۀ جنوب شرقی ما رهبری میشود.

* پروسۀ انتخابات ریاست جمهوری در پناه انفجارها و قطع انگشتان رای دهنده گان و ارتکاب تقلب گسترده و دامن زدن به سؤ نیت و سؤ تفاهمات مختل ساخته شده و این اختلال ها را به بهانه های واهی و اما، مزورانه استمرار می بخشند ، ( با آنکه در عین زمان، دلسوزی ها و میانجیگریها و نصایح برادرانه را هم فراموش نکرده به نمایش میگذارند )

* حملات توپخانه یی را بدون هیچ دلیل موجه، بگونۀ بسیار آشکار و بیشرمانه از خارج مرز ها بداخل خاک افغانستان انجام میدهند. ( آنچه میتواند توطئۀ بزرگ را علنی تر سازد، اینست که ابرقدرتی که ظاهراً غرض تأمین صلح و ثبات به افغانستان حضور یافته است ، از جریان آشکار تجاوز های سه سالۀ توپخانه یی همسایۀ جنوب شرقی افغانستان ابراز بی اطلاعی میکند و آنگاه که طشت رسوایی شان از بام پایین می افتد، میگویند که این رویداد، مشکل میان دو کشور است که خود شان باید آنرا حل نمایند !)

* دقیقاً دریک چنین فرصتی ، لشکرکشی بسوی وزیرستان شمالی را می آغازند تا با یک تیر چند هدف آتی را زده باشند:

الف) شبکه های تروریستی طرفدار پاکستان را به جا های امن تر( به داخل خاک افغانستان) جابجا کنند.

ب) تروریستهای "شریعت " خواه و مخالف نظام سیاسی پاکستان را سرکوب نمایند.

ج) گروه های مسلح تروریستی و اطلاعاتی را بسوی خاک افغانستان و بازهم بصورت عمده به داخل نیم دایرۀ جنوب شرقی افغانستان برانند تا زمینه های روحی وعینی عملیات وسیع ترنظامی برای آینده را آماده سازند. ( نمونۀ کوچک آن عبارت از تبارز سیاه پوشان نقابدار و تصفیۀ عناصر مورد نظر از مناطق نورستان و حومه توسط آنان میباشد)

د) لانه ها و پناهگاه های جدید برای تروریستهای ضد منافع ملی مردم افغانستان در نقاط استراتژیک داخل جغرافیای افغانستان ایجاد کنند تا برای مدتهای طولانی   دربرابرهرنوع اقدام صلح جویانه و ثبات آور، بایستند و درد سرساز باشند.

* بالای مناطق مختلف در هلمند ، زابل ، قندهار، خوست ، کنر، ننگرهار و بدخشان عملیات دستجمعی رهبری شده با استفاده از مدرن ترین سلاح های روز حمله آورده به اشغال و تصرف متوسل میشوند تا روحیۀ جنگی ارتش تازه نفس افغانستان و اهالی مناطق مورد نظر را تضعیف نموده بر عکس، مورال یا روحیۀ تروریستهای دست پروردۀ خود شان را تقویت نمایند.

* هزاران تروریست مسلح را در پناه سرازیرشدن سیل آسای " پناهنده " های قبایلی ، بازهم بداخل همان نیم دایرۀ ترسیم شده میفرستند تا بعنوان تفنگداران پیشقراول جنگ وارد خاک افغانستان شده پایه و مایۀ " امارت " آیندۀ گروه تروریستی طالبان به سود منافع دراز مدت پاکستان ( و شاید هم امریکا ) را فراهم آورند. یعنی درصورتیکه امارت دارو تازیانۀ طالبی، بگونۀ مجدد ساخته میشود، نفوس و نفوذ لازم ، نیروی پشت جبهه، مدافعان بالفعل و نیازهای دیگر فراهم شده باشد. )

* حکومت ضعیف ، بی اراده و کم فهم افغانستان به رهبری حامد کرزی را به بهانه های مختلف تحت فشار روانی و دپلوماتیک قرار میدهند تا زبان شکایت دربرابرآنهمه جفاکاریها ی سیاسی و نظامی نگشاید و در صورت سر وصدا و شکایت ها به مراجع بین المللی، استدلال ولو چوبین خودشان را در کف داشته باشند. مثلاً، تازه ترین بهانۀ جانب پاکستانی ها این است که گویا تروریست ها از خاک افغانستان وارد خاک پاکستان شده دست به حمله و کشتار میزنند. کاملاً عکس آنچه ظرف سالهای پسین علیه افغانستان صورت گرفته و هنوز هم صورت میگیرد.

* وارد آوردن فشارهای وقتاً فوقت اقتصادی بالای افغانستان از طریق انسداد راه های مواصلاتی میان کابل – پشاور – کراچی و عکس آن به منظور ضربه زدن به بنیاد اقتصادی علیل این کشور.

* جابجایی جواسیس مزد بگیر و متعهد بومی و غیر بومی در سطوح بالایی نهاد های سه گانۀ دولتی ( به شمول بخش نظامی ) افغانستان بمثابۀ تسهیل کننده گان برنامه های استعماری دراز مدت اربابان .

این برداشت نیز بی بنیاد نخواهد بود اگرگفته شود که پاکستانی ها در نظر دارند ( البته با تبانی و توافقات پنهانی ابرقدرت امریکا و انگلیس )، به ماجراجویی های علنی تر و خطرناکتری پس از خروج نیرو های خارجی از افغانستان ، علیه تمامیت ارضی کشور ما دست یازد.

حال، با این شرح فشرده، هرگاه اوضاع ناهنجار، خونین و ضد انسانی را که درخط ترسیم شدۀ معین " شرق میانه یی " ( درعراق و سوریه و مصر و لیبی و فلسطین و ...) جریان دارد، مدنظرگرفته و آنرا در ارتباط با وضعیت جاری در افغانستان مورد مطالعه قرار دهیم ، خواهیم دید که آنچه همین اکنون در این کشور میگذرد، بی ارتباط با جریانهای آن بخش شرق میانه نیست . ویا بعبارۀ دیگر، اوضاع آن بخش شرق میانه ، شامل برنامه هایی است که در این بخش شرق میانه درجریان است .

اینهمه جریانهای ناهنجارسیاسی – نظامی درمنطقه، هشدارتکان دهنده و عظیمی اند که بایستی طنین آن ، جان و روان دولت و " رعیت " افغانستان را به شور آورده هرچه زود تر آماده گیهای لازم دفاعی را اتخاذ نمایند.

باید برحذر بود که بلند کردن تنها شعارهای تکراری و دیموده مانند " گر به میدان آمدی میدانیم " و غیره، دیگر دربرابر ارتش های قوی ، تکنالوژی پیشرفتۀ جنگی ، اقتصاد نیرومند توأم با تاکتیکهای شیطانی امروز، کار بُردی ندارد و اگر تنها با چنین شعار ها اکتفا شود، نه تنها موجب فریب افکار و اذهان عامه خواهد شد، بلکه در حُکم توطئۀ دیگری علیه منافع ملی و تمامیت ارضی افغانستان خواهد بود. (پایان)  

............................................................................................................................

 

Druckversion | Sitemap
استفاده از مطالب رنگین با ذکر ماخذ آزاد است © Rangin