استفاده از مطالب رنگین با ذکر ماخذ آزاد است
محمد اکبر قریشی
حامد کرزی مداری اجنت امریکا گاهی در کابل برلین انقره سر میزند !
تعداد از سیاسیون جنرال های ماشینی ستون پنجم از دست چار طالب پاکستان شب درمیان بشمول
اشرف غنی رفیق های معاملهگر شان فراری شدند عده دیگر به امر دولت های سیا با پاسپورت های خارجی که به همان کشور هایکه جاسوسی میکردند رسیده اند (حامد جان کرزی ) تمام دستگاهی دولتی را اهسته اهسته برای برادران طالبان پنجابی خود تسلیم نموده میرفت حامد جان 2000 حیوانات وحشی قاتل جانی مافیا ادم کش تروریست را از زندان بکرام اشرف جان 5000 زندانی از پلچرخی ودیگر زندان ها کشور ازادساخته بودند بعدا اشرف جان بادار دسته ان بشمول ستون پنجم از طالب ها خواهش نمودند بشمول حامدکرزی عبدالله وارد کابل شدند همان کسانیکه مدت 60 سال خون مردم ملت خورده بودند پول های دزدی را درخارج کشور ذخیره نموده اند
جای جایداد های قصر های شان همرا شهرک های شان پیش طالب گروگان میباشد بنابرین همه دلالان سیاسی اقتصادی روسپی های پارلمان جنرال های ماشینی شورا نظار وحزب وحدت ودیگر انسان های پلید دوره هم جمع شده اند
( شورا مقاومت را در ترکیه )تشگیل نمودند (اقای محقق ماهیچه خوررا ریس کمیته سیاسی )تعین نموده اند شما قضاوت نماید که این جنایتکار تاتوانست در حق هزار هاتا چی اندازه خیانت کرده است ومیکنند امرور بنام خلیلی محقق دانش هزاره هارا ترورکوچ اجباری خانه هاشان را اتش میزنند ازانها خبرندارند در پنجشیر چی حال است بچه ای ملا زیانی برادران مسعود در هرات ننگرهار کندوز همه به اتش خون کشانیده شدند زنان در زندانهای طالبانی تجاوز وجنایت صورت میگیرد بلاخره برای حامدکرزی دستگاهی سیا امریکا وظیفه سفر را از سفارت امریکا درکابل داده وهدایت گرفته تا همرا سگهای سیاسی اقتصادی که در ظرف 60سال پول های کمکی دزدی چور نموده اند اگر با (سی ای ای )سازش نکنید ما همرا تان حسابی داریم این پیام جاسوس گلان شان که کشور را به جوی خون تبدیل نموده است برای جنایتکاران جاسوسان خاینین ملت پیام امریکا برده است اومردم شریف ونجیب از خواب بیدارشوید پشتی این خاینین وطن فروشتان دلالان سیاسی استاد نشوید دربدر خاک بسر می شوید در هر کشور که حامد کرزی وامثال ان امد برویش لعنت و تف انداخته بروید نه در خانه های تان مهماننش نکنید خیانت است جوانان وزنان مبارز باشهامت درسرتاس افغانستان مقابل طالبان جنک ازادی را اغاز نموده اند ازایشان دفاع نماید تصاویروطن فروشان دزدان دیده میتوانید طالبان راشما وطن پرستان وزنان باشهامت گم میکنید نه خاینین تصاویر کاپی است
..........................................
محمد حیدر اختر
حمله تروریستی بر آموزشگاه در غرب کابل
تمام مردم افغانستان را در سراسر دنیا سوگوار ساخت
قسمی که از طریق رسانه ها و صفحات اجتماعی آگاهی حاصل کردیم، ساعت هفت و سی دقیقه صبح روز جمعه گذشته، یک مهاجم انتحاری قبل از اینکه وارد صنف درسی شود و مواد منفجره همراهش را انفجار دهد، دو نفر از محافظان این مرکز را به شهادت رسانید. این مهاجم پیش از انفجار به سمت دانش آموزان نیز تیراندازی کرده است. دانش آموزانی که جز قلم وکتاب و دلهای پاک برای آموزش چیزی نداشتند.علاوه بر کشتهشدگان، دهها نفر در این حمله زخم برداشتند و بیشتر قربانیان این حمله، دختران هستند.
بعد از این واقعۀ دلخراش، سازمان ملل متحد، دیپلماتهای غربی، سازمانهای حقوق بشری و رهبران سیاسی افغانستان و برخی از کشورهای منطقه این حمله انتحاری مرگبار به یک مرکز آموزشی در ناحیه هزارهنشین دشت برچی کابل را محکوم کردند.
تعداد فراوانی از خانم ها در شهر کابل و ولایات افغانستان دست به تظاهرات زدند و همچنان در خارج از کشور مردم شریف و با احساس ما با دایر نمودن تظاهرات و مجالس ترحیم این عمل وحشیانه را تقبیح کردند.
تا جایی که دیده می شود این عمل تروریستی اکثریت تمام مردم افغانستان را در داخل و خارج از افغانستان سوگوار ساخته است و حتی برخی از برگذاری مجالس سرور و پای کوبی و یا بخش موسیقی در سمینارها امتناع ورزیدند.
ناشر وبسایت رنگین این حملۀ وحشیانه و نیت نسل کشی مردم نجیب و شریف هزارۀ وطن غمدار را به شدت محکوم نموده، آرزو دارد که عتکس العمل ها مسیر خوبی بگیرد.
..........................................
نصیر مهرین
رهبر القاعده در کابل کشته شد
و ما طیارۀ بدون سرنشین و "اجرای کنندۀ عدالت" نداریم!
الظواهری رهبر"القاعده" در کابل توسط طیارۀ بدون سرنشین امریکا کشته شده است. در پیوند با آن:
- حضور الظواهری در کابل نشان داد که گروه طالبان افزون بر ادامۀ حفظ افکار و کردارعقب مانده و ستمگرانۀ ضد انسانی علیه مردم ما، همچنان حامی و پناه دهندۀ دهشت افگنان مشهورجهانی است.
- رئیس جمهور ایالات متحدۀ امریکا، قتل الظواهری را "اجرای عدالت" نامید.
- دهشت افگنی که رنج بیشتر مظالم اش را مردم افغانستان دیده اند.
- این خبر برای ملیون ها انسانی که در چنگال خونین وسیاه دهشت افگنان طالبان، مظلومانه به سر می برند، آیا تبسم آمیخته با اندوه و درد را نیز بار نخواهد آورد. زیرا تحویل دهی قدرت به یک گروه تروریستی – دهشت افگن، بی عدالتی بود و با چنین تبعات.
- پیداست که این معاهدۀ دوحه(توطئه آمیخته با شیطنت خلیلزاد)، کمترمزخرف نبوده است.
- مشکل با طالبان، در محدودۀ بازگشایی مکاتب دختران پایان نمی یابد. آنها روزی مدارس مغز شویی را با ترویج مضامین انسان ستیزانه باز خواهند کرد، اما از تروریست دوستی، تحجر و ابعاد تبعیض های ننگین فرو نخواهند آمد.
- تجارب جهانی و اوضاع کشور ما حاکی از آنست که تحقق عدالت زمانی میسر تواند شد که عدالت خواهی در افغانستان به ثمر بنشیند ومردم دارندۀ نهاد های عدالت خواه و حکومت تأمین کنندۀ عدالت شوند.
- رهایی مردم افغانستان از زیر تسلط خونبار واسارت مرکبار طالبان، نه با طیاره های بمب افگن بدون سرنشین میسر است ونه مردم آنرا دارند. مردمی که شب وروز درد میکشند، نیاز به ایجاد تشکلهای نجاتبخش، همسویی وهماهنگی آنها بر بنیاد تأمین عدالت اجتماعی، رفع هرگونه تبعیض جنسیتی واجتماعی و... دارند که حکومت غیر دینی به آن چهرۀ شفاف تر می بخشد.
*الظواهر در منطقۀ شیرپور با خانواده اش در پناه طالبان به سر می برد.
*عکس از صفحۀ فارسی بی بی سی.. 2 اگست 2022
..........................................
عتیق الله نایب خیل
جوبایدن چه گفت؟
«اگر فکر میکنید کسی میتواند افغانستان را در یک دولت واحد متحد کند، دستتان را بلند کنید».
قدیمی ها می گفتند که: وقتی انگشت اتهام و ملامت را به سمت کسی نشانه می رویم باید توجه داشته باشیم که چهار انگشت دیگر به طرف خودماست.
هیچ کشوری، مخصوصاً کشورهای استعماری بزرگ، بدون داشتن مقاصد سیاسی و سود آوری برای شان، کمک های بلاعوض و مفت و مجانی، در اختیار کشورهای دیگر قرار نمی دهند.
ایالات متحدۀ امریکا بعد از حادثۀ یازده سپتمبر به افغانستان لشکرکشی کرد و با سقوط امارت طالبانی حکومت دست نشانده اش را رویکار آورد. حالا که منافع اش ایجاب نمی کرد در افغانستان باقی بماند، راه اش را گرفت و رفت. جوبایدن هم برای این که رسوایی اش در بیرون رفت عجولانه و برنامه ریزی ناشده اش از افغانستان را توجیه نماید انگشت ملامت به سوی مردم ما دراز می نماید، غافل از این که چهار انگشت دیگر به جانب خودش است و به این بهانه نمی تواند جنایتِ بازی با سرنوشت مردم را کتمان نماید.
جانب دیگر این است که اگر ما هم انگشت ملامت به سوی جوبایدن دراز می کنیم، باید بپذیریم که چهار انگشت ملامت دیگر به طرف خودماست. کجای این گفته اش غلط است که: «اگر فکر میکنید کسی میتواند افغانستان را در یک دولت واحد متحد کند، دست تان را بلند کنید».
.....................................
عتیق الله نایب خیل
مثلث خبیثه!
زلمی خلیلزاد، نمایندۀ ویژۀ امریکا در امور افغانستان، از جانب وزارت خارجۀ ایالات متحدۀ امریکا از وظیفه اش سبکدوش گردید. قربانی شدن او مثلثی را تکمیل کرد که در بیست سال اخیر بیشترین تلاش را در حفظ نیروهای تروریست طالبی و نقش فعال در به قدرت رسیدن دوبارۀ این گروه متحجر قرون وسطایی داشتند.
به همه گان معلوم است که سلاح و مهمات و هرنوع امکانات لوژیستیکی و جاهای امن برای گروه تروریست طالب به وسیلۀ پاکستان مهیا ساخته می شد و مشروعیت بین المللی اش نتیجۀ کار همین مثلث خبیثه، خلیل زاد، حامد کرزی و اشرف غنی است.
بدون شک پالیسی سازان سیاست خارجی ایالات متحده سیستم سرمایه داری حاکم بر این کشور است؛ ولی این سیستم مشوره های لازم و ضروری را از افرادی می گیرد که از اوضاع کشورهای مورد بحث مطلع باشند. بنابرآن نقش افراد را در تعیین این پالیسی ها و سیاست ها نمی توان نادیده گرفت. نقشی را که حامد کرزی، اشرف غنی و زلمی خلیلزاد در بیست سال اخیر ایفا کردند فاجعه یی را بر کشور تحمیل کردند که نتیجه طبیعی اش به قدرت رسانیدن طالبان بود.
این سه شخص اما نه تنها از نتیجۀ کارشان نفعی نبردند؛ بلکه روسیاهی ابدی نیز نصیب شان گردید. خلیلزاد به استعفا جبری سوق داده شد، اشرف غنی به صورت شرم آوری از کشور فرار کرد و حامد کرزی دورۀ تحقیرآمیزی را در داخل کشور سپری می کند و نامش نیز از میدان هوایی کابل حذف گردید. (همین یک نکته آمدن طالبان مثبت است که از اثر آن این مثلث خبیثه حذف شد.)
..........................................
داکتر لعلزاد
چه باید کرد ؟
برنامه غنی «ادامه راه نجیب با آموزش از تجربه ناکام او» است !
? آنچه غنی می خواهد «ادامه حکومت خودش تا پایان دوره ۵ ساله»، «چوروچپاول بیشتر دارایی های عامه» و در نهایت، «تجهیز/اکمال بیشتر طالبان» (برای ادامهی افغانیزه/پشتونیزه سازی کامل کشور) است!
? «تخلیه شهرستان ها»، «ملیشه سازی دولتی» و «دفاع از مراکز ولایات» (به ویژه شهرهای بزرگ/عمده)، دقیقا ادامه برنامه داکتر نجیب است که شاید بتواند عمر حکومت غنی در ارگ کابل را اندکی دراز کند (دیگر برای او هیچ مهم نیست که در شهرستان/ولایت ها چه می گذرد، روزانه چند نفر کشته می شوند و یا مردم با چه قحطی و قیمتی و مصیبت ها گرفتار می شوند)!
? حال، غنی می داند که طالبان آنقدر تقویه، تجهیز و اکمال شده اند و در تمام شهرستان ها آنقدر گسترش یافته اند که وارث بالاستحقاق و جانشین بلامنازعه قدرت او برای مدت های طولانی تر خواهند بود (زیرا او از یک سو با نابود سازی مستحکم ترین «پشت جبهات مقاومت» در گام اول، خواست که از «تجربه ناکام تسلیمی شهر کابل توسط نجیب به حکمتیار» جلوگیری کند و از سوی دیگر، رهبران و بزرگان اقوام غیرپشتون را آنقدر خسی و آلوده در فساد خود ساخته است که هیچیک از آن ها «شهامت مقاومت» یا «ادعای زعامت» در کشور را ندارند... با آنکه «میدان برای همگان باز است»)!
? اثبات گفته های بالا را می توان در این «ادعا» و در «میدان عمل» دید که «غنی هرگز در صدد سرکوب طالبان و پاک سازی آن ها از شهرستان ها نبوده و نمی باشد» (او فقط می خواهد که به کمک «ملیشه های دولتی و نیروهای امنیتی» خود از سقوط شهرهای بزرگ/عمده جلوگیری کند… اگر بتواند)!
? غنی با این برنامه، «تا که می چلد، می چلاند» (ادامه حکومت تا سقوط و پس از آن نوبت طالبان کرام)!
+ + +
? در چنین اوضاع و احوال، وظیفه «نسل جوان» است که با تحلیل شرایط عینی (گیرماندن در بین دو «آسیا-سنگ») و تجربه/الگوی ماندگار مسعود بزرگ، بیندیشند که چگونه می توانند خود را حفظ کنند، منسجم شوند، رهبری خود را بوجود آورند، پایگاه های مقاومت خود را ایجاد کنند، لابیگری نمایند، ارتباطات (داخلی و خارجی) خود را گسترش دهند، حلقات خود را با هم وصل کنند و به «مبارزه و مقاومت» ادامه دهند...
? اگر کسانی توان ایجاد پایگاه و شهامت مقاومت در مقابل غنی/طالب را دارند، فراخوان «پیوستن افراد و نیروهای امنیتی» به پایگاه خود را صادر کنند، تا افراد و نیروهای عدالتخواه که نمی خواهند بیهوده در صفوف غنی/طالب کشته شوند، به پایگاه آن ها مراجعه کنند و «چوب سوخت ملیشه های دولتی و طالبی» نشوند...
..........................................
نعیم اساس، پاریس
خروج نیروهای امریکایی از افغانستان،
برنده اصلی ای اس ای پاکستان
امریکا یکبار دیگر افغانستان را به مرکز تمام نا امنی های جهان مبدل کرد و بدست گرگان ای اس ای پاکستان تسلیم میکند. ادارات استخبارات پاکستان که با استفاده از ستون پنجم نظام افغانستان را متلاشی کرده، توانست با مهارت خاص یک گروه جاهل و قرون اوستایی را مشروعیت بین المللی دهند وبا هزار نیرنگ و دروغ جهان را به کمک لا بگری های چند خارجی افغان تبار قوم پرست فریب دهند و این موجودات عصر حجر را بر گرده های مردم مظلوم افغانستان حاکم سازند.
افغانستان وارد یک جنگ داخلی و قومی خواهد شد؟ پرسیدن این سوال چند سال پیش پوچ به نظر می رسید. نه در سال ۲۰۲۱. حادثه بهسود و مسلح شدن هزاران نفر در مناطق مرکزی، آغاز جنگ های قومی خواهد بود.
موجودیت یک نظام پو شالی، ضعیف و وابسته به امریکا، نداشتن یک تعریف درست از دشمن، نبود یک الترنتیف سیاسی ملی و تمایلات قومی دولتمردان افغانستان، با خروج نیروی های خارجی از این کشور، خطر از هم پاشیدن رژیم فعلی، گرفتن قدرت توسط طالبان، و جنگ داخلی را در بر دارد.
جنگ داخلی چیست و چه وقت باوجود می آید؟
جنگ های داخلی معمولاً زمانی بو جود می آیند که بخشی از مردم احساس ظلم جدی را می کنند و وقتی معتقدند که هیچ چیز دیگری جز مبارزه مسلحانه نمی تواند شرایط را اصلاح کند.
چه کسی در افغانستان احساس ظلم می کند؟ با گرفتن قدرت توسط طالبان، اکثریت جامعه، هم از مرد وزن، اقلیت های قومی و مذهبی، نخبگان، جوانان آزاد اندیش و زنان که بیشتر از ۵۰ فیصد نفوس جامعه را تشکیل میدهند، تحت تظلم طالبان قرار خواهند گرفت. قوم پرستی، زن ستیزی و تبعیضات مذهبی نزد طالبان هنوز یک پدیده عادی و نور مال به نظر میخورد .
آیا خروج نیروی امریکایی از افغانستان نگران کننده است؟
اگر مذاکرات صلح به پیروزی نرسد، خشونت های قومی ممکن است پس از خروج نیروی های امریکایی بروز کند. اشرف غنی که خود معمار حالت فعلی است، با حامد کرزی و یک حلقه خبیثه طالبان را به مشروعیت بین المللی رسانده است و امکان دارد قدرت را برایشان به یک شکلی تسلیم دهد. در این صورت جنگ قومی می تواند به راحتی آغاز شود و از آنجا جنگ داخلی سرتاسری بو جود آید.
برخی از گروه های مسلح از اقلیت های قومی می توانند تلاش های خود را در وجود یک جنبش دموکراتیک ، جبهه متحد ملی، برای مقابله با توسعه طلبی طالبان اغازکنند.
اما اگر یک رژیم وجود میداشت که تصور می شود می تواند این شبح جنگ داخلی را دفع کند ، این دموکراسی است.
..........................................
نصیرمهرین
آیا جنایت نیست؟
در ادامۀ انتشار سلسله یی از خبرهای فضیحت بار از دستگاه حکومتی افغانستان، آنچه که مقامات مسؤول در برابر زنان ودختران معیوب ومعلول انجام داده اند، حکومت افغانستان را در این زمینه و نیزخرابی نظام صحی، در سطح جهان مقام نخست بخشید.
به نقل از آژانس خبررسانی آلمان Dpa، دیده بان حقوق بشر، شام دوشنبه( 27 آپریل 2020) در نیویارک (همجنان درکابل) اعلام داشت که "در افغانستان، زنان معیوب در سطوح گوناگون در معرض استفادۀ سؤ مقامات مسؤول قرار گرفته اند."
در این گزارش درحالی که از بی مسؤولیتی مقامات حکومتی افغانستان در برابر همه معیوبین یادآوری شده، اما اشارۀ ویژه بر رفتارهای دارد که در برابر دختران و زنان چهره نموده است.
بی اعتنایی درامورصحی، آموزشی ونیازهای اجتماعی معیوبین را عمل وحشیانۀ استفادۀ سؤ جنسی نیز به نمایش نهاده است که هنگام مراجعه برای رفع نیازها از طرف مقامات مسؤول حکومتی مواجه شده اند.
مظلومان و دردمندانی را در نظر آوریم که با تأثیر پذیری از ناهنجای های گوناگون در جامعه، از نظر بدنی ویا روحی معیوب شده و ملیونها دالر برای آنها اختصاص داده شده است، اما حکومتی های فاسد، آنرا نه در خدمت معیبوبین، بلکه معیوبین را در خدمت اغراض بیشرمانۀ خود قرار داده اند.
نمی گویم که شنیدن رفتارسؤ با زنان و دختران معلول ومعیوب و ظلم در حق آنها برایم تکاندهنده بود. حتا نمی گویم که آزاردهنده بود. زیرا شنیدن چنین خبری دور از تصور وانتظارنبود ونیست. امتیازگیران و گرداننده گان حکومتهای خائن، دست نشانده وپوشالی از جمله مافیایی که اشرف غنی گردآورده است، چنان لگام گسیخته برجان و مال و ناموس مردم تاخته و آزارها رسانیده اند که من و مایی با آن آزارها زیسته وشب را به یاد آزار دیده گان به سحر برده، به قدر کافی رنج نویس و درد سرا شده ایم. شنیدن چنین خبرها به دامنۀ نفرت واندیشیدن به نیازگم شدن روی این دارودسته های فاقد احساس انسانی و بی اعتنا به حد اقل وظایفی که در محافظت حتا انسان معیوب و معلول دارند، می انجامد. ***
یادآوری: عکس از متن انگلیسی گزارش Human Rights Watch گرفته شده است. برای مراجعه به این منابع: https://www.hrw.org/video-photos/video/2020/04/27/afghanistan-women-disabilities-face-systemic-abuse.
.................................................................
محمد عارف منصوری
چرا از گذشته عبرت نمى گيريم ؟
سقوط حكومت داكتر نجيب، از اقدام قومگرايانه و تعصب آلودى آغاز شد كه بقول فريد مزدك از اعضاى رهبرى حزب وطن، نجيب مى خواست يك جنرال پشتون را روى سينه اقوام غير پشتون بنشاند و توسط جمعه اسك، شمال را كه آبستن بحران بود، مهار كند. اما علاوه بر آن كه مهار نشد. وخامت روزافزون وضعيت، منجر به سقوط رژيم و برچيده شدن حاكميت چهارده ساله چپ در افغانستان گرديد.
حالا نيز اشرف غنى احمدزى، سلاله نجيب احمدزى، يكى ديگر از هم قبيله هايش را بنام جنرال ولى احمدزى قوماندان قول اردوى ٢٠٩ شاهين در شمال تؤظيف نموده تا زهر چشمى باشد به سه محورقدرت محلى يعنى جنرال عبدالرشيد دوستم، استاد عطاء محمد نور و حاجى محمد محقق كه هر يكى از نفوذ گسترده ىدرشمال برخوردارند.
بى ترديد اين گونه اقدامات قومگرايانه، آن هم در آستانه خروج احتمالى سربازان خارجى و ورود احتمالى طالبان در ساختار قدرت كه امكان بروز مجدد تقابل هاى قومى و استخوان شكنى هاى دهه نود را بعيد نمى نماياند، نه تنها به ضرر حاكميت نيمبند و فاقد مشروعيت ارگ است بلكه هرگز با منافع و مصالح كل افغانستان مطابقت ندارد.
شايد غنى چنين محاسبه نموده باشد كه جنرال دوستم مهره ى منزوى صحنه سياسى افغانستان است كه ديگر توان مانور هاى قبلى را ندارد و خطرى از ناحيه وى متصور نيست. اما تاريخ نشان داده كه بزرگترين بحرانات سياسى و اجتماعى از جرقه ى حوادث كوچكى مشتعل گرديده.
همان طور كه زوال حكومت كمونيستى از اختلاف درون حزبى و سركشى و بغاوت جنرال مومن اندرابى كه خود عضو حزب وطن بود، آغاز و دامنه ى آن با مخالفت هاى ديگران وسعت پيدا كرد تا منجر به دو پارچگى رهبرى حزب و دولت و فروپاشى كامل آن شد.
نمي دانم چرا سياستمردان بى درايت و بى كفايت افغانستان هيچ گاهى از گذر زمان و وقايع تلخ آن نمى آموزند و عبرت نمى گيرند.
..........................................
نصیر مهرین
چهره ی کمک و برادری
با تروریست ها عیانتر می شود
از قراین لشکر کشی هایی حکومت پاکستان که از دوماه به این سو علیه طالبان پاکستانی در پیش گرفته است، از دیدارهای ابلاغ نشده ی مقامات پاکستان و افغانستان، هجوم بخش وسیعی از تروریست ها از وزیرستان به سوی افغانستان، عیانترشدن آرزوهای جفا آمیز وضد مردمی رئیس جمهورکرزی ،که برای بازگشت طالبان دارد ( نه وفا به عهد وسوگند به قانون اساسی و نظامی که در رأس آن قرارگرفت) ، فرستادن پیام های علنی برای گروه جنایتکاری که هر روز دهشت و وحشت می آفریند، مانع شدن سهمگیری سلاح ثقیل علیه عملیات جمعی تروریست ها، آزاد نمودن تروریست ها از زندان ها وانکار از نقش تروریستی دگر باره ی آن ها، همه وهمه، از ایجاد فضایی حاکی است که کرزی و گروه ارگ نشین وی در واپسین ایام نکبت بارحکومت خویش ، خدمت به تروریسم را عیانتر می نمایند.
سوکمندانه نبود جنبش گسترده ومؤثر ضدتروریستی، که در برابر چنین خیانتی ایجاد مانع کند، فریبکاری قدرت های بزرگ و دروغ بودن مبارزه ی ضد تروریسمی که مردمان رنجدیده ی جوامع مانند افغانستان را تهدید می کند، دیدارها وعهد وپیمان هایی که در خفا با تروریست ها می بندند، همنوایی بیشتر وعمیق تر قدرت خواهان متقلب با تروریست ها و موجودیت اشخاص ونهاد های شبیه طالبان در جامعه؛ فضای پرمخاطره تری را در چشم انداز قرار می دهد. فضایی که می گوید: زندگی زنان ومردان، کودکان وشاگردان مکاتب ودانشگاهیان، مدافعین آزادی بیان، مدنی اندیشان، مدافعین رعایت کرامت انسانی، ومخالف اعمال اپارتاید اجتماعی وجنسی وملیون ها انسانی را که چند دهه است بار رنج و درد را بر شانه دارند، بازگشت وحشت آمیز ترین دست پرورده گان بن لادنی تهدید می کند.
سخنانی را که دیروزحامد کرزی بر زبان آورد، بوی عیانترشدن خدمت به طالبان و رشد خطری را می دهد. حامد کرزی با وجود جنایت های که طالبان انجام داده است، وهر روز سیر فزاینده یافته، به برادری محکم تر با آن ها اصرار ورزید. در کمال دیده درایی نقش تروریست هایی را که از زندان ها آزاد کرده بود، انکار کرد.
جدی گرفتن این خطر ومقابله با آن، مستلزم گسست از بی تفاوتی ،هماهنگی تحرکات پراگنده، سمت وسو یافتن فعال وهماهنگ آن علیه جهالت اندیشی هایی است که از دل خویش، تبهکاری ونابودی انسان و آرزو های انسانی را باز تولید می کند.
..........................................
محمد حیدر اختر
کودتای ننگین هفت ثور
به روز پنجشنبه هفتم ثور ( 1357)، خلقی ها وپرچمی ها علیه حکومت محمد داود خان کودتا کردند. آمادگی کودتا را از وقتی گرفته بودند که داودخان از تکیۀ بیشتر به اتحاد شوروی خود را کنار کشید وبا کشورهای عربی و ایران و روابط اقتصادی را روی دست گرفت. معلوم بود که امریکا هم خوش بود. قتل میر اکبر خیبر، مراسم دفن او وسخنرانی های سیاسی سبب شد که داود خان امر توقیف تعدادی از رهبران خلق وپرچم را بدهد. در آن وقت به خواهش شوروی و ضرورت کودتا هر دو جناح وابسته به شوروی وحد ت کرده بودند.
بلی آن ها کودتا کردند. از همان روز فجایع، جنایات ومردم آزاری تمام افغانستان را فرا گرفت. ملیون ها انسان آسیب دیدند. در اول وبرای چند ماه هر دو جناح در شکنجه واعدام ده ها هزار انسان سهم مشترک داشتند. بعدا خلقی های بی سواد، به همکاری دستگاهٔ جاسوسی " اکسا" تعداد زیادی را زندانی و یا به قتل رسانیدند. پرچمی ها از جنایات مشترک خودشان با خلقی ها چیزی نمی گویند. پرچمی ها که لفاظ وحیله گر تر ومنافقتر ازخلقی ها استند، جنایات زمان حکومت مشترک را به حفیظ الله امین ( خونخوار جاهل ) ارتباط می دهند. ولی وقتی که خودشان به وسیلۀ تجاوز شوروی قدرت را گرفتند، خاد دستگاه شکنجه وجاسوسی را به جای اکسا به کار انداختند. در وقت حکومت پرچمی ها خلقی های جنایتکار هم مشارکت داشتند. غیر از چند نفر آن ها . دروقت پرچمی ها چیزی که بسیارتر دامنه یافت، همان جنگ وبمبارد قوای شوروی و افغانستانی بود . قصبات ودهات ، شهرها ویران گردیدند. مهاجرت بیشتر شد. ملیون ها انسان سرگردان شدند.
بلی، کودتای سیاه روز هفتم ثور، یک فاجعه بود. مگر فاجعه آفرین ها که تعدادی با بدنامی مرده ویا کشته شده اند، تعدادی از آن ها با بی حیایی ، با پر رویی به لجبازی پرداخته حاضر نمی شوند که جنایات خود را قبول کنند. این عدم قبولی معلوم می کند که جهالت وو خونریزی های زیادی را مرتکب شده اند.
کار دیگر جانیان قاتل و وطنفروش خلقی – پرچمی، این است که دورۀ بعد از سقوط خود را از قدرت یا دوره حکومت جنگی مجاهدین را به رخ می کشند. وبه گفتۀ مردم " غت مغتولی " می کنند. هرکس که از تأثیر جنگ های مجاهدین انکار کند، دل خلق خدا را آزار می دهد که آزار دیده اند. مگر جنگ های مجاهدین قبلی جنایات، وطنفروشی خلقی پرچمی را به هیچ صورت پت وپنهان ویا توجیه نمی کند. هرکدام آن ها تقصیر ومسوولیت خود را به گردن دارند. واین هم قابل تذکر است که جنرال های قاتل عضو "کی جی بی" وعضو خلق وپرچم، در جنگ های ویرانگر مجاهدین وبربریت زمان طالبان،هم مشارکت داشتند.
پیام ما در این روز به مردم شریف ما، ،به اولادها و نواسه های جنایتکاران خلقی وپرچمی این است که آن ها را خوب وخوبتر بشناسند. آن ها را محکوم کنند. آن ها باید محاکمه شوند. وقتی گروه خادیست از فیس بوک وانترنیت وخارج نشینی استفاده می کند و به دفاع دوران وحشت می پردازد، ویا رئیس جنایتکاران خاد، داکتر نجیب را ستایش وتوصیف می کند، در زخم های مردم مظلوم، به بیوه های آن دوران، به مادران داغدیده وبه یتیم ها نمک پاشیده وتوهین می کنند.
در این روز به خانواده های محترمی که شهید داده اند و ستم کشیده اند، همدردی خود را ابراز داشته وبه روح شهدای پاک درود می فرستیم . هزاران نفرین به جانیان خلقی و پرچمی و خادیست ها.
...........................................
نگارنده: فضل الرحمن فاضل
نودمین سالگرد امضای پیمان دوستی
میان افغانستان و مصر (1928- 2018م)
اعلیحضرت شاه امان الله خان (۱۸۹۲-۱۹۶۰م) سفر شش ماهه اش را به قصد دیدار از اروپا به تاریخ 7 دسمبر سال 1927 م از کابل آغاز کرد و رهسپار قندهار گردید و از آنجا به صوب چمن واقع کویتهء بلوچستان روان شد ؛ سپس به کراچی رفت و توسط کشتی به تاریخ 14 دسمبر به بندرگاه بمبئی رسید و مورد استقبال گرم گورنر بمبئی و اهالی هندوستان قرار گرفت .
در همین دوران ملک فؤاد (۱۸۶۸-۱۹۳۶م) پادشاه مصر از سفر پادشاه افغانستان اطلاع حاصل کرد . احمد شفیق پاشا رئیس دفتر پادشاه مصر در کتاب خاطراتش به نام « حولیات مصر السیاسیة » مىنگارد :
" این خبر به سمع حکومت مصر رسید که جلالتمآب پادشاه افغانستان به سفر به کشور های اروپایی دست خواهد یازید و در راه سفر، از مصر نیز مرور خواهد کرد؛ بناء مصر این فرصت را غنیمت انگاشته و خواست از این پادشاه بزرگ خاورزمین ، به مصر دعوت کند ، از همینرو جلالتمآب شاه فؤاد دعوتنامه ای به آن جلالتمآب فرستاد و جلالتمآب پادشاه افغانستان نیز با اظهار سپاس آن دعوت را پذیرفت."
چند روز پیش از این که شاه امان الله به مصر برسد ، آقای غلام جیلانی خان چرخی سفیر افغانستان در انقره و جلالتمآب محمود طرزی وزیر خارجه پیشین افغانستان که در خارج کشور به سر مىبرد ، به مصر آمدند تا زمینهء سفر پادشاه خویش را فراهم کنند. آن دو شخصیت نیز با تبجیل خاص مورد پذیرایی در قاهره قرار گرفتند .
شاه امان الله خان با لبیک گفتن به دعوت پادشاه مصر به تاریخ 18 دسمبر توسط کشتی «راچپوتانه» رهسپار "عدن" گردید و به تاریخ 21 دسمبر به بندرگاه عدن مواصلت ورزید و بعد از دیدار با ساکنان آن سامان، عدن را به تاریخ 21 دسمبر به قصد « پورت سعید » ترک گفت.
هفته نامه ء « البلاغ» چاپ قاهره، با اطلاع از حرکت شاه امان الله خان به سوی مصر در شمارهء مورخ 24 دسمبر 1927 خویش چنین نوشت :
" دو روز بعد جلالتمآب امان الله خان ، پادشاه افغانستان به مصر مواصلت خواهد ورزید و او پادشاهی است که مصریان بارها نام و کارنامه های او را شنیده اند و گاه گاه خبر هایی از پیشرفت ملت او و دلاوری او در چنگ زدن به آزادی ، به گوش شان رسیده است. مصریان خبر ورود او را به مصر ، با ستایش و افتخار ، استقبال کردند و از گذشته ها آرزو داشتند اگر ممکن باشد ایشان با این ملت ارتباط و تماس پیدا کنند تا میل خویش را به آن ابراز کنند ، از خصایل نیکویش تقدیر به عمل آورند و عواطف دوستی و برادری خویش را با هم تبادله نمایند ."
جریدهء یاد شده همچنان افزود :
" به زودی شاهد حضور جلالتمآب شاه امان الله خان به مصر خواهیم بود ، چه او دو روز بعد به این سرزمین دوست داشتنی مواصلت خواهد ورزید و ملتی را خواهد دید که همدل ملت او، به حساب می روند و در همه دیده ها، آثار دوستی را خواهد خواند که بالاتر از نشانه های احترام ظاهری است.."
امان الله خان با رسیدن در پورت سعید، توسط گارد نظامی شماره 11مورد استقبال قرار گرفت و ذریعه قطار خاص و تشریفات ویژه، رهسپار قاهره شد و در ایستگاه شماره یک که با فرش سرخ، آذین شده بود، از طرف شخص ملک فؤاد پادشاه مصر و اراکین بلند پایهء دولتی مورد استقبال قرار گرفت. شاه امان الله و ملک فؤاد در یک موتر و ملکهء افغانستان و ملکه مصر در موتر دیگر، خیابان های نوبارپاشا ، کامل پاشا، کوپری قصر النیل و سلیمان پاشا را پیموده، از راه قنطرة السباع به کاخ شاهی رسیدند.
گروهی از بانوان مصری با اطلاع از آمدن ملکه ثریا ملکه افغانستان به ریاست هُدی شعراوی و بانوانی نظیر بیگم هانم، بیگم صمدی پاشا، احسان خانم، منیره خانم ، عزیزه خانم نوری، فردوس خانم، بیگم حسین پاشا که اعضای هیأت رئیسه انجمن اتحادیه نسوان مصر بودند با ملکه افغانستان دیدار و تبادل افکار نمودند.
شاه امان الله خان روز 29 دسمبر 1927 م به زیارت مسجد محمد علی پاشا رفت ، سپس وارد ازهر شد و از آنجا به «الرابطة الشرقیة» رفته در جلسه ایشان سخنرانی کرد . در جلسهء سخنرانی پادشاه افغانستان شیخ رشید رضا شاگر محمد عبده و موسس جریدهء مشهور "المنار" نیز حضور داشت. پادشاه افغانستان، عصر روز 31 دسمبر 1927 شماری از محصلان هندوستانی را که در ازهر شریف مشغول تحصیل بودند، به حضور پذیرفت و با ایشان صحبت کرد، در همین روز به کالج انجنیری قاهره رفته با محصلان آن کالج صحبت کرد ، از ادارهء قضای عالی مصر نیز دیدار به عمل آورد و در همین روز در ضیافتی که از طرف آن اداره، به افتخار اعلیحضرت پادشاه افغانستان ترتیب شده بود ، اشتراک ورزید و سپس به پارلمان مصر رفته در آنجا، خطابه ای ایراد کرد.
مردم عامه مصر در شب نخستین جنوری سال 1928 م ضیافتی را به افتخار شاه افغانستان ترتیب دادند که موصوف با افتخار زیاد در آن، اشتراک ورزید ، در روز نخست جنوری اعلیحضرت شاه امان الله فوتوی خویش را که در یک عکاسخانهء مصر اخذ کرده بود، به وکیل مقام سلطنت جنرال محمد ولی خان دروازی ارسال داشت و روز 2 جنوری، داشته های موزیم مصر در شهر قاهره را تماشا کرد و فردای آن یعنی روز 3 جنوری با همراهانش از اهرامات مصر واقع جیزه نیز دیدار کردند . امان الله خان در این سفر دو قبضه شمشیر ، دو عدد قلم و چند جلد نسخ خطی را به رسم یادگار به موزیم مصر اهدا کرد و در بازگشت به قصر شاهی، عالیترین نشان دولتی افغانستان را که همانا نشان « لمر اعلی» است و مظهر احترام و اعزاز دولت شاهی افغانستان به شمار میرود، به اعلیحضرت ملک فؤاد پادشاه مصر اهدا کرد و به تاریخ 4 جنوری ژورنالیستان نشریات مصری مثل البلاغ ، السیاسة و الاهرام را به حضور پذیرفت. بعد از انجام مصاحبه، با شهر زیبای قاهره خدا حافظی کرد و رهسپار اسکندریه گردید و از اسکندریه به تاریخ 5 جنوری 1928 م توسط کشتی، مصر را به قصد ایتالیا ترک گفت.
در این سفر مهم و تاریخی شاه امان الله خان را ، ملکه ثریا ملکهء افغانستان ، محمود طرزی سابق وزیر خارجه ، غلام صدیق خان چرخی سرپرست وزارت امور خارجه ، محمد یعقوب خان وزیر دربار، شیر احمد خان رئیس مجلس شورا، علی احمد خان والی کابل، سردار امین الله خان مامور وزارت امورخارجه ، داکتر رفقی بیک پزشک ویژهء شاه، کپتان نواب خان طرزی، کرنیل غلام دستگیر خان، کرنیل محمد عمر خان ، سردار احمد خان و .... همراهی میکردند.
روزنامهء "الأهرام" روز چهارشنبه 4 جنوری 1928 در صفحهء " حوادث و اخبار" خویش نوشت که شاه امان الله خان حین اقامت در مصر با عبد الخالق ثروت پاشا صدر اعظم مصر در مورد مساعد شدن زمینه امضای معاهدهء دوستی میان افغانستان و مصر با هم صحبت کردند و به گفتهء " الاهرام" تا امضای این پیمان "بنیادی باشد برای ایجاد روابط سیاسی میان مصر و افغانستان."
روزنامه می افزاید: آقای ایمان بک رئیس تشریفات وزارت امور خارجه مصر قبل از سفر جلالتمآب پادشاه افغانستان، به اقامتگاه او رفته، اوراق ویژه ای را که حاوی رهنمایی لازم جهت عقد یپمان دوستی و تاسیس نمایندگی سیاسی بود، به جلالتمآب موصوف تقدیم کرد.
در تصویر شاه امان الله خان و ملک فؤاد پادشاه مصر- دسمبر 1927
........................................................
به این ترتیب سفر به مصر و دیدار و ملاقات دو پادشاه، باعث شد تا طرح معاهده مودت و دوستی میان دو مملکت ریخته شود .
عقد پیمان دوستی با مصر برای شاه امان الله خان به اندازه ای مهم بود که که امان الله خان تصمیم گرفت قبل از پایان سفر تاریخی اش ، هیأتی را از جملهء همسفران خویش به ریاست علیاحمد خان والی کابل به قاهره اعزام دارد .
آری ! شاه امان الله خان که مشغول بازدید و دیدار رسمی از جمهوری ترکیه بود، نماینده اش علی احمد خان ملقب به تاج افغان و والی کابل، وارد قاهره گردید و معاهده مودت و دوستی را به تاریخ 30 می 1928 م با جناب واصف بطرس غالی (۱۸۷۸-۱۹۵۸م) وزیر امورخارجهء مصر ، در چهار ماده ، به امضا رساندند.
چهار ماه بعد از آن تاریخ در آن زمانی که حافظ عفیفی (۱۸۸۶-۱۹۶۱م) جدیدا به حیث وزیر امور خارجهء مصر تعیین شد ، به روز شنبه تاریخ 13 ربیع الثانی 1347 هجری قمری برابر با هفتم میزان 1307 ( 29 سپتمبر 1928م) این پیمان مودت و دوستی را در کاخ تابستانی پادشاه مصربه نام "قصر المنتزة" واقع اسکندریه ، به تایید ملک فؤاد مىرساند و ملک فؤاد هم آن را تصدیق و تایید مىکند و به احترام و اجرای آن کتبا وعده سپرده ؛ معاهده را با امضا و مهر خود مزین مىسازد.
ملک فؤاد افزون بر آن در همین روز شنبه 7/7/1307 هجری خورشیدی برابر با 13 ربیع الثانی سال 1347 هجری قمری ( 29 سپتمبر 1928م) طی فرمانی، آقای حسن نشأت پاشا وزیر مختار مصر و نمایندهء فوق العادهء خویش در جمهوری آلمان را دستور می دهد تا به کابل رفته اسناد مصدقه معاهدهء دوستی میان افغانستان و مصر را تعاطی کند . و به این ترتیب هفت ماه بعد از امضای پیمان مودت، اسناد مصدقهء آن در حالی که میرزا محمد خان یفتلی معین وزارت امورخارجه افغانستان از طرف شاه امان الله خان و جلالتمآب حسن نشأت پاشا نمایندهء فوق العاده و وزیر مختار پادشاه مصر در آلمان که به تاریخ 29 سپتمبر 1928 م صلاحیت یافته بود تا اسناد مصدقه را در کابل با جانب افغانی تعاطی کند ؛ به تاریخ 11 دسمبر سال 1928 م این اسناد توسط ذوات یادشده ، در کابل تعاطی مىگردد .
در مادهء دوم این معاده چنین آمده است :" هر یک از طرفین مبادی قانون بین المللی در تأسیس علاقات سیاسی دو حکومت موافقت نموده، چنین اتفاق کردند که نمایندگان و مستخدمین سیاسی هریک از طرفین در مملکت دیگری مطابق مقررات عمومی و اصول قانونی بین المللی بر اساس تبادل و توافق عمل نمایند. "
استوار بر مادهء یاد شده،شاه امان الله خان علاقمند بود تا هرچه زودتر نمایندگی سیاسی افغانستان در قاهره گشایش یابد ؛ اما رویدادهای بعدی باعث شد که نمایندگی های سیاسی افغانستان و مصر در زمان شاه امان الله خان افتتاح نگردد؛ زیرا یک ماه و چند روز بعد از تبادلهء اسناد مصدقهء این معاهدهء مهم ، به تاریخ 24 جدی 1307 هجری خورشیدی ( 14 جنوری 1929م) حکومت شاه امان الله خان سقوط میکند و در رویدادهای بعدی، یا حکومت نه ماههء امیر حبیب الله خان کلکانی ، مفاد این معاهده ، فراموش می شود.
گشایش سفارت در قاهره :
در زمان سلطنت محمد نادرشاه ، به خاطر معرفی نظام جدید افغانستان ، اهمیت گشایش نمایندگی سیاسی در مصر برای خاندان حاکم و به ویژه از دید شخص خبیری چون محمد نادرشاه که مدتها به حیث سفیر افغانستان در فرانسه ،ایفای وظیفه نموده است، پوشیده نبود . او اهمیت گشایش نمایندگی های سیاسی افغانستان در کشورهای خارجی و تاثیرگذار را میدانست. از همین رو حضرت محمد صادق المجددی شخصیت مشهور روحانی و بزرگ و سجّاده نشین طریقهء نقشبندیهء افغانستان را به حیث وزیر مختار افغانستان به قاهره اعزام کرد.
شادروان محمد هاشم المجددی پسر حضرت محمد صادق المجددی در مقدمه ای که بر «خاطرات سیاسی» پدرش محمد صادق المجددی نگاشته، تصریح می دارد که : « حضرت محمد صادق مجددی با فامیل و برادر زادهء خود ثناء معصوم جان، دو ماه بعد از حکومت نادر خان، از راه هند برتانوی به طرف مصر حرکت کردند.»
از آن جایی که سپهسالار محمد نادر خان، در 15اکتوبر 1929 م ( 23 میزان 1308 هجری خورشیدی) به سلطنت رسیده است ، بناء استوار بر نوشتهء محمد هاشم المجددی، بایست نمایندگی سیاسی افغانستان در ماه های نخست سال 1930 م در قاهره تأسیس شده باشد.
باز هم به گفتهء مرحوم استاد محمد هاشم المجددی، حضرت صاحب محمد صادق المجددی، ماه رمضان را در سرهند سپری کرده و بعد از عید رمضان رهسپار بمبئی و از آنجا توسط کشتی رهسپار مصر گردید و کشتی حاملش در پورت سعید لنگر انداخت.
بایست یادآور شوم که رمضان المبارک سال 1348 هجری قمری مصادف بود با فبروری 1930 م و عید رمضان هم روز یکشنبه 2 مارچ 1930 م برابر با 11 حوت 1308 هجری خورشیدی.
کتاب های صدور پاسپورت ، وارده و صادره و دفترچه شفرهای ارسالی سفارت، همه تاریخ 1309 هجری خورشیدی را نشان میدهد که وجود این اسناد، آغاز رسمی فعالیت های نمایندگی سیاسی افغانستان در قاهره را در ماه های نخست سال 1930 م و آغاز سال 1309 هجری خورشیدی، تقویت میکند.
نخستین نامهء شفری که از وزارت مختاری افغانستان در مصر به وزارت خارجهء افغانستان به کابل ، ارسال شده است ، روز پنجشنبه 14 جوزای 1309 هجری خورشیدی ( برابر با 7 محرم الحرام 1349 هجری قمری و5 جون 1930م) است ، که در آن چنین آمده است :
« شاه مصر به دردپای گرفتار و با وفدی که از لندن آمده، ملاقات نکرده، اعتماد نامه به همین وجه (واسطه) تقدیم نشد.»
در شفر دومی که به تاریخ 31 جوزای 1309 به وزارت خارجه به کابل ارسال شده ، در آن آمده است : « مصطفی نحاس رئیس الوزراء استعفا و اسماعیل صدقی ، عوضش مقرر شد.»
نقش محمد صادق المجددی در معرفی افغانستان به جهان عرب :
محمد صادق المجددی در آن دوران ، برای معرفی افغانستان بعد از سید جمال الدین افغانی، مؤثرترین شخصیت در مصر به مثابهء کشور تاثیر گذار در جهان اسلام و افریقا و جهان عرب به شمار میرود.
اوراقی که در آرشیف سفارت افغانستان در قاهره ، وجود دارد، گستردگی فعالیت های سیاسی و ارتباطات موصوف را با رهبران جهان عرب به نمایش میگذارد. او نه تنها در مصر به حیث نمایندهء افغانستان شناخته میشد ، بلکه با ملک عبد العزیز مؤسس عربستان سعودی نوین، فرزندان ملک عبد العزیز به ویژه با ملک فیصل که در آن دوران وزیر امورخارجهء عربستان سعودی بود ، روابط بسیار نزدیک داشت و نامه های شاه فیصل عنوانی او از صممیت ویژه ، میان ایشان حکایت دارد.
محمدصادق المجددی افزون با خاندان آل سعود با همه زعمای شیخ نشین های کشور های خلیج ، روابط نزدیک و صمیمی ایجاد نموده بود، به دیدن ایشان می رفت و با ایشان مکاتبه دایمی داشت .
المجددی و فلسطین :
محمد صادق المجددی از داعیه داران راستین برای احقاق حقوق فلسطینیها شناخته میشود و روابط نزدیک و صمیمی با سید محمد امین الحسینی مفتی بزرگ فلسطین داشت و حتی باری زمینهء سفر مفتی بزرگ فلسطین را به افغانستان نیز مساعد ساخته بود و جناب مجددی هم اکثر، ماه مبارک رمضان هر سال را در مسجد اقصی به اعتکاف می نشست.
در مورد توجه محمد صادق مجددی به قضیهء فلسطین مثال های زیادی وجود دارد و از جمله، باری و دقیقتر در ماه می 1948 م که قضیهء فلسطین از جمله حادترین قضایا در جهان اسلاام به شمار میرفت ، وجه تخصیص بزرگداشت از سالگرد استرداد استقلال افغانستان را به کمیتهء فلسطین در قاهره می پردازد تا در راه مبارزهء ملت فلسطین به مصرف برسد و موضوع را طی نامهء رسمی به تاریخ 26 می 1948 م به ملک عبد الله پادشاه اردن ( پدر کلان شاه حسین پادشاه فقید اردن) که در آن دوران دارای لقب فرمانده عمومی ارتش های عربی ( القائد العام للجیوش االعربیة» بود ، اطلاع میدهد .
المجددی و یاسر عرفات :
رویداد جالبی که اینجانب حین مطالعهء اوراق پراکندهء و غیر منظم آرشیف سفارت افغانستان در قاهره آن را کشف کردم، برای نسل ما ، قابل توجه و دقت است ، به این شرح : حینی که جناب حضرت محمد صادق المجددی وزیر مختار افغانستان در مصر، اطلاع حاصل میکند آقای عبد الرءوف عرفات حسینی در 1948 م به مثابهء مهاجر فلسطینی در وزارت داخله مصر تحت بازداشت قرار گرفته است ، با شناختی که از موصوف دارد، وزیر مختار افغانستان ، نامهء رسمی به وزارت داخله مصر نگاشته از حسن سلوک عبد الرءوف الحسینی تصدیق میکند و در نامه اش میافزاید که عبد الرءوف عرفات از 25 سال به این طرف در قاهره زندگی میکند و فرزندان او همه در مصر تولد شده اند و در اینجا درس میخوانند و در حقیقت به گونه ای از او ضمانت میکند تا به خاطر فلسطینیها و کمک به یک خانوادهء فلسطینی، مومی إلیه از مصر اخراج نگردد. این نامه که در 18 دسمبر 1948 م از سفارت افغانستان در قاهره عنوانی وزارت داخلهء مصر صادر گردیده، در آن چنین آمده است :
« فقد حجز السید عبد الرءوف عرفات الحسینی بالقسم لعدم حیازته موافقة من الداخلیة بالاقامة فی مصر مع العلم انه یقیم بها منذ 25 سنة تقریبا وأنجاله مولودون بمصر ویدرسون فی مدارسها. وهو معروف لدی الهیئة العربیة العلیا لفلسطین ولدی حکومة فلسطین. فأرجو أن تتکرموا بالأمر علی الغاء حجزه بالقسم تحت الضمان الی أن تبتوا فی أمر المستندات التی تثبت إقامته بمصر منذ 25 سنة تقریبا.
وأنا أعلم أنه رجل طیب لاخوف منه وأن إبعاده عن أسرته و هو فی هذا السن من العمر یلحق بهم جمیعا أضرارا کبیرة فی الوقت الذی تبذل فیها الدول العربیة کل الجهد لإنقاذ فلسطین من الأضرار.»
بناء جالب است بدانیم که این شخص یعنی عبدالرءوف عرفات حسینی پدر ابو عمار یاسر عرفات (1929- 2004م) ، رهبر مبارز و مجاهد معروف فلسطین است که حین نگارش نامهء رسمی سفارت افغانستان ، یاسر عرفات 19 سال عمر داشت و مشغول تحصیل در پوهنتون / دانشگاه قاهره بود و یقینا اگر پا در میانی حضرت محمد صادق المجددی نمیبود ، حتما عبدالرءوف حسینی از مصر اخراج میگردید، و لاجرم در مبارزهء آیندهء فلسطینی ها خللی ایجاد میشد و جوانی به نام «ابو عمار یاسرعرفات» بیسرنوشت میگردید و حتما عرفات اخراج شده از مصر و آواره ، آن عرفاتی نبود که در دانشگاه قاهره تحصیلات خود را به پایان رساند و با پیروزی قیام افسران آزاد، با ایشان، روابط ایجاد کرد و بعدها با همفکرانش "ابو ایاد" و "ابو جهاد" سازمان آزادی بخش فلسطین را بنیاد نهاد.
به این ترتیب حضرت محمد صادق المجددی به باور من ، نقش غیر مستقیمی در تداوم قیام ملت مبارز فلسطین و زعامت یاسر عرفات دارد .
یک صفحهء فراموش شده در تاریخ نمایندگی افغانستان در مصر:
در اینجا بایست از یک صفحهء مهم در تاریخ روابط مصر و افغانستان که با سپری شدن تقریبا هشتاد سال از آن رویداد به فراموشی سپرده شده است ، یادآوری کرد و آن مسألهء انتقال نمایندگی سیاسی افغانستان از "مصر" به سرزمین "حجاز" است.
افغانستان با تأسیس نمایندگی سیاسی اش در قاهره ، در سال 1930 م ، توقع داشت تا مصر به مثابهءکشور مهم، نمایندگی سیاسی اش را در کابل افتتاح کند؛ اما با گذشت تقریبا پنج سال ، مصر به همچو اقدامی دست نیازید. اگرچه رجل مشهور و سیاسی مصر عبدالرحمن عزام (1893-1976م) سفیر مصر در عراق به حیث سفیر غیر مقیم و نمایندهء فوق العادهء پادشاه مصر در کابل تعیین شده بود، اما افغانستان توقع داشت تا مصر سفیر مقیم به کابل بگمارد. بناءً به مثابهء یک عکس العمل در روابط بالمثل میان مصر و افغانستان ، وزارت خارجهء افغانستان تصمیم گرفت تا حضرت محمد صادق المجددی را در آغاز سال 1314 هجر ی خورشیدی به حیث وزیر مختار به حجاز اعزام دارد و در ضمن از نمایندگی افغانستان در مصر نیز سرپرستی کند.
از همین رو، در نامه هایی که از طرف محمد ظاهرشاه عنوانی محمد صادق المجددی ، در آن سال ها مواصلت میورزید، در برخی وزیر مختار افغانی در حجاز و در برخی وزیر مختار افغانی در مصر و حجاز تذکر ر فته است.
نامه ا ی که ملک عبد العزیز به تاریخ 5 محرم الحرام 1354 هجری قمری ( 19 حمل 1314 هـ ش / 9 اپریل 1935م) به محمد ظاهر شاه فرستاده است، از گشایش وزارت مختاری افغانستان در حجاز، اظهار خرسندی نموده و تعیین محمد صادق المجددی را به مثابهء نمایندهء افغانستان میستاید و از دریافت اعتمادنامهء موصوف اطمئنان میدهد.
بناء محمد صادق المجددی گرچه خانواده اش به خصوص پسرانش را به خاطر ادامهء تحصیل شان در قاهر ه میگذارد ؛ امّا مصر در آن دوران، به حیث زیر مجموعهء نمایندگی سیاسی افغانستان در حجاز شمرده میشد و در یکی از مراحل ، آن گاه که سلطان احمد شیرزوی سفیر افغانستان در ترکیه بود، کارهای مربوط به مصر از "انقره" پیگیری میگردید. .
در نامهء شفری که به تاریخ 10 سنبلهء 1313 هجری شمسی عنوانی محمد صادق المجددی نگارش یافته ، از طرف وزارت خارجهء افغانستان به موصوف چنین دستور داده شده است :«به جواب وزیر امورخارجهء مصر بگویید که ما نمایندگی وزیر مختار طهران شما را به دربار کابل قبول میکنیم؛ مگر شما هم نمایندگی وزیر مختار حجاز ما را در دربار مصر قبول بفرمایید. ما هم این قدر پول نداریم که در مصر یک وزارتمختاری مستقل داشته باشیم. »
در شفر دیگری که به تاریخ 2 دلو 1313 هجری خورشیدی به قاهره رسیده است ، چنین هدایت میدهد:
« در جواب تلگراف رمز هشت شما. شما به حجاز بروید، اعتبار نامه توسط قونسگری بمبئی به شما فرستاده میشود و هم پول برای شما ارسال می شود. خارجه کابل.»
این وضع تا اوایل سال 1318 هجری خورشیدی ادامه می یابد و با تقدیم اعتماد نامه به روز سه شنبه 18 ثور 1318 هجری خورشیدی برابر با 19 ربیع الاول 1358 هجری قمری( نهم ماه می 1939م) به ملک فاروق پادشاه مصر ، محمد صادق المجددی دوباره به حیث وزیر مختار در قاهره زمام امور را در دست می گیرد.
بعد از محمد صادق المجددی در آخرین ماه های حکومت شاهی در مصر، عبد الهادی داودی در سال 1952 م به حیث سفیر افغانستان به قاهره اعزام می گردد . سفیران بعدی افغانستان در قاهره بالترتیب عبارت اند از : علامه صلاح الدین سلجوقی، سید قاسم رشتیا، سردار غلام محمد سلیمان، سید شمس الدین مجروح، محمد موسی شفیق، دکتور محمد اکرم، دکتور عبد الواحد کریم، زلمی محمود غازی ، محمد صدیق سلجوقی ، دکتور محدرحیم شیرزوی ، حفیظ الله ایوبی و دکتور نصیر احمد نور.
روابط افغانستان با مصر در طول نود سال ، فراز ها و فرودهایی داشته است. محمد صادق المجددی با ملک فواد و ملک فاروق روابط نزدیک و صمیمانه داشت و بعد از پیرزوی افسران آزاد در 23 جولای 1952 م روابط ایشان با افغانستان بسار نزدیک بود حتی جنرال محمد نجیب نخستین رئیس جمهور مصر در 1953م شخصا در تجلیل از سالگرد استقلال افغانستان ، به سفارت افغانستان آمده است. در زمانی که علامه سلجوقی به حیث سفیر افغاسنتان ایفای وظیفه می نمود روابط میان افغانستان و مصر طلایی ترین دورانش را سپری میکرد. جمال عبد الناصر و معاونش محمد انور السادات در سال 1955 م به کابل رفتند و درپهلوی ملاقلات یا محمد ظاهر شاه و محمد داود صدر اعظم افغانستان، از آرامگاه سید جمال الدین افغانی در پوهنتون / دانشگاه کابل دیار به عمل آوردند. . محمد اود خان در 1957 و محمد ظاهر شاه در 1960 م به دعوت رسمی حکومت دمصر از قاهره بازدید به عمل آورند . در این دوران علامه سلجوقی به مقام شیخ السفرایی نایل گردیده بود و حتی همسرش بانو حمیرا سلجوقی به دریافت مدال " کمال" از طرف رئیس جمهور مصر مفتخر شد .
سفارت افغانستان در قاهره، در این دوران، محل گردهمآیی مبارازان و آزادی خواهان الجزایری و تونسی و فلسطینی و دانشمندان وادیبان مصری مثل دکتور طه حسین و عباس محمود العقاد و دیگران بود.
در این مدت نود سال از تاسیس روابط سیاسی میان مصر وافغانستان نام سید جمال الدین افغانی به مثابه بیدارگر بزرگ شرق و استاد و رهبر مبازران و آزادی خواهان مصری نظیر شیخ محمد عبده ؛ , عرابی پاشا ، سعد زعلول و دیگران، پیوند دهندهء دو ملت بزرگ بود. ادیبان، نویسندگان و دانشمندان مصری در طول این سال ها، آثار زیادی در مورد سید جمال الدین آفریدند . محمدموسی شقفیق حینی که در سال 1968 م به حیث سفیر اففغانستان ایفای وظیفه میکرد، پیشنهاد نموده بود تا از صدمین سالگرد نخستین ورود سید جمال الدین به مصر، در سال 1969 م برزگداشت به عمل آید. این کار به تعویق افتاد تا اینکه در سال 1396 هجری قمری (1977م) به عنوان " صدمین سالگرد" حضور سید افغانی به مصر تجلیل شد و پیام های محمد داود خان و محمد انور السادات رؤسای جمهور افغانستان و مصر قراءت گردید و دکتور عبد الرحیم نوین وزیر اطلاعات و کلتور وقت و استاد خلیل الله خللیلی سفیر افغانستان در بغداد، به نمایندگی از افغانستان در قاهره حضور یافتند و سخنرانی کردند.؛ اما حقیقت امر این بود که سال 1396 م صدمین سال اخراج سید جمال الدین افغانی از مصر بود ، نه صدمین سال ورود او به مصر.
به هرترتیب اینک نود سال از امضای پیمان دوستی میان افغانستان و مصر سپری می گردد ، مشترکاتی که افغاسنتان و مصر را را با هم پیوند می داد، با گذشت سالیان طولانی به ویژه بعد از تجاوز ارتش سرخ به افغانستان در دسمبر 1979م به فراموشی سپرده شد و حتی این تجاوز باعث انقطاع روابط اسیاسی میان دوکشور شد وجمهوری هند به مثاله حافظ منافع افغانستان در قاهره ، سال های متمادی ، کارهای مربوط به کشور ما را سرپرستی می کرد . اگرچه بعد از پیروزی مجاهدین در سال 1992 م و اعزام محمد صدیق سلجوقی به حیث نخستین سفیر افغانستان بعد از یک انقطاع 14 ساله به قاهره و سفر رسمی پروفیسور برهان الدین ربانی به دعوت حسنی مبارک رئیس جمهور مصر به قاهره و سفرهای جلالتمآب حامد کرزی رئیس جمهور پیشین افغانستان در نشست های سران در کنفرانس های نهضت عدم انسلاک یا سازمان همکاری های اسلامی ، از سر گرفته شد و روح تازه در آن دمیده شد ، اما علی الرغم آن، گرمی روابطی که میان مصر و افغانستان در دوران محمد ظاهر شاه وجود داشت ، تا اکنون بر نگشته است . آرزومند است به بهانهء نودمین سالگرد امضای معاهدهء مودت و دوستی میان افغانستان و مصر ، روح تازه ای در روابط میان دو کشور دمیده شود وغبار های متراکم بر این روابط زدوده شود و عوامل این دوری به دقت بازنگری گردد و با برجسته ساختن مشترکات و مصالح علیای هر دو کشور، ما شاهد گرم شدن و گسترش بیشتر روابط باشیم.
قرار است به مثابهء یک گام مهم در این راستا ، به زودی تندیس سید جمال الدین افغانی به مناسبت یک شصد و وهشتادمین سالگرد تولد سید افغانی و نودمین سالگرد امضای معاهدهء دوستی میان افغانستان ومصر ، در " باغ آزادی و دوستی " قاهره نصب گردد تا یاد آور آن گذشتهء پرافتخار میان دوملت باشد.
به آرزوی دوستی دوامدار میان دولت وملت افغانستان با دولت و ملت مصر.
.............................................................................................................