استفاده از مطالب رنگین با ذکر ماخذ آزاد است
نصیر مهرین
نمک پاشی همسر خلیلزاد بر
زخم های مردم ما
شرل بنارد، همسرخلیل زاد خائن، نمک بر زخم ها می ریزد، اما اعتراض برخود را فراموش نکنیم.
خلیلزاد و همسرش مانند همه خائنان طالب دوست، وظیفه دارند که جنایات ننگین و وحشت آمیز طالبان را با دروغ و دیده درایی پنهان کنند. "شرل بنارد "منفور و خائن، پیش از دوباره آوردن طالبان نیز وظیفه ی قباحت زدایی از این گروه جنایت پیشه را انجام می داد. گاهی سخنی می گفت که شوهرش برزبان نمی آورد. اما وی اسرار هویدا می کرد. همسر اشرف غنی نیز یگان بار چنین کرد.
هنگامی که ملیون ها انسان از ظلم وستم، از گوناگون تبعیض ها و جنایات بی مانندی که طالبان اِعمال می کنند، به شدت ناراضی هستند و زخمین، گمانی برجای نتواند بماند که سخنان آخر "ش. بنارد" و در واقع نمادی از خلیلزاد وسایر لابی های وجدان نداشته؛ آزار دهنده ی انسان، انسانیت و مخالفان می شود. اما می خواهم به زمینه های این جسارت خائنانه و دروغ بزرگ توجه کنیم.
تصور من این است که پراگنده گی در ابراز مخالفت و نبود خروشگاه متمرکز- فعال، که به صورت منظم با اسناد ومدارک واقعاً موجود، جنایات طالبان را افشأ کند؛ چنین روی آورد گستاخانه و بی شرمانه ی "ش.بنارد" و دیگران را زمینه می بخشد. در این راستا بسیار سزاوار توجه است که پیش از همه دختران و زنان آگاه و دارنده ی مرز روشن با جهالت و ستم ورزی طالبان، نهادی را که سخنگوی راستین روزگار اسفبار مردم وبه ویژه زنان ودختران باشد، ایجاد کنند. برای این منظور، شخصیت ها ونهادهای موجود و تا حدودی فعال، دور نکات مشترک برای همکاری، نکات میسر و لازم، با وجود سلیقه های گوناگون جمع شوند. توجه زبانهای دیگر، مصاحبه های منظم و بازتاب دادن حقایق، سبب می شوند که "بنارد" و بنارد های همسان او را موقع چنین دروغگویی نمی دهد.
دریافت این اعتراض برخود، بسیار کمک کننده است، نازنین!
................................................................
داکتر شکر الله کهگدای
سابق استاد در دانشگاه کابل
اداره امر به معروف ونهی از منکر حکومت تروریستی طالبان که میان مردم عامه, به شلاق بدستان نکیرومنکر شهرت یافته اند, چیزی را نه تنها به نام آزادی بیان نمی شناسند بلکه به آزادی رسانه وگفتار به حیث خار چشم طالبان می نگرند, چونکه به افشای جنایات بشری و دزدی و چپاولگری آنها می پردازند.
حکومت تروریستی طالبان, هم در دوره اول و هم در دوره فعلی حکومت شان, بصورت پیهم دست به گرفتاری , شکنجه, زندانی سازی وحتی بمانند 20 سال دوره حکومت فاسد حامدکرزی واشرف غنی احمدزی, ترور های زنجیره یی وهدفمند اصحاب رسانه ها می زنند تا صدای برحق مردم را در گلو خفه داشته باشند.
مرکز خبرنگاران افغانستان در گزارش سالانه خود اعلام کرد که نقض حقوق خبرنگاران و رسانهها در افغانستان نسبت به سال گذشته 24 درصد افزایش یافته است.
بر بنیاد گزارش مرکز خبرنگاران افغانستان، طالبان در سال 1403 فعالیت 22 رسانه را متوقف و 50 خبرنگار را بازداشت کرده است.
بر اساس این گزارش، این مرکز طی یک سال گذشته، دستکم 176 رویداد نقض حقوق رسانهها و خبرنگاران را ثبت کرده است.
در گزارش آمده است، اجرایی شدن قانون امر به معروف و نهی از منکر طالبان فعالیت رسانهها و خبرنگاران را در معرض خطر قرار داده است.
در گزارش همچنان آمده است: «در حالی که کمیسیون رسیدگی به شکایات و تخطیهای رسانهیی وزارت اطلاعات و فرهنگ طالبان به حاشیه رفته است و بیشتر با دیدگاه بخشی به شدت محافظهکار و سنتی طالبان همراه است، به این محتسبان اختیارات وسیعی داده شده و ضمن نظارت بر کارکرد رسانهها، هرگاه بخواهند مستقیم و یا با همراهی اداره استخبارات علیه رسانهها و خبرنگاران اقدام میکنند.
بر اساس این گزارش، از جمله خبرنگاران بازداشت شده 10 تن همچنان در زندان هستند و از میان آنان چهار تن به حبس دو تا سه سال محکوم شدهاند.
..........................................
بشیر انصاری
حماس و طالبان
خیلی ها در جهت توجیه استعمار و نسل کشی فلسطینیان استدلال می کنند، زمانی که امریکا نیرو هایش را از افغانستان بیرون نمود، چرا حماس آن را شکست امریکا خوانده و از “پیروزی” طالبان به نیکی یاد نمود. این جا چند نکته را باید در نظر داشت:
۱- گذشته از این که مسئله شکست امریکا و پیروزی طالبان قابل بحث بوده است، حماس و دیگر گروه های مقاومت فلسطینی عاشق طالبان نه بلکه می خواهند در جهت ایجاد روحیه و اعتماد به نفس از هر روایت و حکایت و ادعا علیه کشوری که در این ۷۵ سال، با جنگ افزار گرم و سلاح دپلوماتیک و ویتوی آن نابود شده اند، استفاده کنند.
۲- اگر پیوندی میان حماس و طالبان وجود می داشت، امیر المومنین این گروه که ساعت ها در باب پوشانیدن روی و موی زنان مسلمان موعظه می فرمايند، چرا در باب زنان مومنی که اجساد شان با دست سربازان صهیونست از زیر خاک بیرون شده و در جاده های غزه به صورت برهنه در معرض سگان ولگرد قرار داده شده اند، لگام ننگین سکوت بر دهان می زند؟
۳- گیرم که فلسطینیان از طالبان به نیکی یاد نمودند، آیا این می تواند دلیلی بر تأیید این نسل کشی بی سابقه در تاریخ بشر گردد که در ۱۰۰ روز این همه زن و کودک بیگناه و داکتر و خبرنگار و کارمندان اطفائیه قربانی شده و این قدر بمب بر مساحت کوچکی که ثلث کابل را تشکیل می دهد ریخته باشد. گیرم چنین جنایتی در حق بیگناهان در پایتخت طالبان صورت گرفت، آیا وجدان پاکی می تواند آن را تحمل کند؟ این سقوط اخلاقی و بی وجدانی هراس انگیز برایم قابل فهم نیست.
۴- با آن که طالبان در بیست سال حضور نیرو های امریکایی، سربازان این کشور را هدف قرار دادند ولی معاشقه استخباراتی امریکا برای سال های درازی با این گروه ادامه داشته و دارد، ولی حماس نه کدام سرباز امریکایی را کشته و نه امریکا را دشمن اصلی خویش می داند. جنگ آن ها با اشغال است که تمامی قوانین معمول در دنیای ما آن را تأیید می نماید. پرسش من این است که با وجود آن چه گفته شد، چرا طالبان از حمایت پولی و استخباراتی و دپلوماتیک امریکا برخوردار بوده ولی حماس از سوی امریکا دشمن بزرگ و اصلی خوانده می شود؟
..........................................
محمد اکبر قریشی
حامد کرزی مداری اجنت امریکا گاهی در کابل برلین انقره سر میزند !
تعداد از سیاسیون جنرال های ماشینی ستون پنجم از دست چار طالب پاکستان شب درمیان بشمول
اشرف غنی رفیق های معاملهگر شان فراری شدند عده دیگر به امر دولت های سیا با پاسپورت های خارجی که به همان کشور هایکه جاسوسی میکردند رسیده اند (حامد جان کرزی ) تمام دستگاهی دولتی را اهسته اهسته برای برادران طالبان پنجابی خود تسلیم نموده میرفت حامد جان 2000 حیوانات وحشی قاتل جانی مافیا ادم کش تروریست را از زندان بکرام اشرف جان 5000 زندانی از پلچرخی ودیگر زندان ها کشور ازادساخته بودند بعدا اشرف جان بادار دسته ان بشمول ستون پنجم از طالب ها خواهش نمودند بشمول حامدکرزی عبدالله وارد کابل شدند همان کسانیکه مدت 60 سال خون مردم ملت خورده بودند پول های دزدی را درخارج کشور ذخیره نموده اند
جای جایداد های قصر های شان همرا شهرک های شان پیش طالب گروگان میباشد بنابرین همه دلالان سیاسی اقتصادی روسپی های پارلمان جنرال های ماشینی شورا نظار وحزب وحدت ودیگر انسان های پلید دوره هم جمع شده اند
( شورا مقاومت را در ترکیه )تشگیل نمودند (اقای محقق ماهیچه خوررا ریس کمیته سیاسی )تعین نموده اند شما قضاوت نماید که این جنایتکار تاتوانست در حق هزار هاتا چی اندازه خیانت کرده است ومیکنند امرور بنام خلیلی محقق دانش هزاره هارا ترورکوچ اجباری خانه هاشان را اتش میزنند ازانها خبرندارند در پنجشیر چی حال است بچه ای ملا زیانی برادران مسعود در هرات ننگرهار کندوز همه به اتش خون کشانیده شدند زنان در زندانهای طالبانی تجاوز وجنایت صورت میگیرد بلاخره برای حامدکرزی دستگاهی سیا امریکا وظیفه سفر را از سفارت امریکا درکابل داده وهدایت گرفته تا همرا سگهای سیاسی اقتصادی که در ظرف 60سال پول های کمکی دزدی چور نموده اند اگر با (سی ای ای )سازش نکنید ما همرا تان حسابی داریم این پیام جاسوس گلان شان که کشور را به جوی خون تبدیل نموده است برای جنایتکاران جاسوسان خاینین ملت پیام امریکا برده است اومردم شریف ونجیب از خواب بیدارشوید پشتی این خاینین وطن فروشتان دلالان سیاسی استاد نشوید دربدر خاک بسر می شوید در هر کشور که حامد کرزی وامثال ان امد برویش لعنت و تف انداخته بروید نه در خانه های تان مهماننش نکنید خیانت است جوانان وزنان مبارز باشهامت درسرتاس افغانستان مقابل طالبان جنک ازادی را اغاز نموده اند ازایشان دفاع نماید تصاویروطن فروشان دزدان دیده میتوانید طالبان راشما وطن پرستان وزنان باشهامت گم میکنید نه خاینین تصاویر کاپی است
..........................................
محمد حیدر اختر
حمله تروریستی بر آموزشگاه در غرب کابل
تمام مردم افغانستان را در سراسر دنیا سوگوار ساخت
قسمی که از طریق رسانه ها و صفحات اجتماعی آگاهی حاصل کردیم، ساعت هفت و سی دقیقه صبح روز جمعه گذشته، یک مهاجم انتحاری قبل از اینکه وارد صنف درسی شود و مواد منفجره همراهش را انفجار دهد، دو نفر از محافظان این مرکز را به شهادت رسانید. این مهاجم پیش از انفجار به سمت دانش آموزان نیز تیراندازی کرده است. دانش آموزانی که جز قلم وکتاب و دلهای پاک برای آموزش چیزی نداشتند.علاوه بر کشتهشدگان، دهها نفر در این حمله زخم برداشتند و بیشتر قربانیان این حمله، دختران هستند.
بعد از این واقعۀ دلخراش، سازمان ملل متحد، دیپلماتهای غربی، سازمانهای حقوق بشری و رهبران سیاسی افغانستان و برخی از کشورهای منطقه این حمله انتحاری مرگبار به یک مرکز آموزشی در ناحیه هزارهنشین دشت برچی کابل را محکوم کردند.
تعداد فراوانی از خانم ها در شهر کابل و ولایات افغانستان دست به تظاهرات زدند و همچنان در خارج از کشور مردم شریف و با احساس ما با دایر نمودن تظاهرات و مجالس ترحیم این عمل وحشیانه را تقبیح کردند.
تا جایی که دیده می شود این عمل تروریستی اکثریت تمام مردم افغانستان را در داخل و خارج از افغانستان سوگوار ساخته است و حتی برخی از برگذاری مجالس سرور و پای کوبی و یا بخش موسیقی در سمینارها امتناع ورزیدند.
ناشر وبسایت رنگین این حملۀ وحشیانه و نیت نسل کشی مردم نجیب و شریف هزارۀ وطن غمدار را به شدت محکوم نموده، آرزو دارد که عتکس العمل ها مسیر خوبی بگیرد.
..........................................
نصیر مهرین
رهبر القاعده در کابل کشته شد
و ما طیارۀ بدون سرنشین و "اجرای کنندۀ عدالت" نداریم!
الظواهری رهبر"القاعده" در کابل توسط طیارۀ بدون سرنشین امریکا کشته شده است. در پیوند با آن:
- حضور الظواهری در کابل نشان داد که گروه طالبان افزون بر ادامۀ حفظ افکار و کردارعقب مانده و ستمگرانۀ ضد انسانی علیه مردم ما، همچنان حامی و پناه دهندۀ دهشت افگنان مشهورجهانی است.
- رئیس جمهور ایالات متحدۀ امریکا، قتل الظواهری را "اجرای عدالت" نامید.
- دهشت افگنی که رنج بیشتر مظالم اش را مردم افغانستان دیده اند.
- این خبر برای ملیون ها انسانی که در چنگال خونین وسیاه دهشت افگنان طالبان، مظلومانه به سر می برند، آیا تبسم آمیخته با اندوه و درد را نیز بار نخواهد آورد. زیرا تحویل دهی قدرت به یک گروه تروریستی – دهشت افگن، بی عدالتی بود و با چنین تبعات.
- پیداست که این معاهدۀ دوحه(توطئه آمیخته با شیطنت خلیلزاد)، کمترمزخرف نبوده است.
- مشکل با طالبان، در محدودۀ بازگشایی مکاتب دختران پایان نمی یابد. آنها روزی مدارس مغز شویی را با ترویج مضامین انسان ستیزانه باز خواهند کرد، اما از تروریست دوستی، تحجر و ابعاد تبعیض های ننگین فرو نخواهند آمد.
- تجارب جهانی و اوضاع کشور ما حاکی از آنست که تحقق عدالت زمانی میسر تواند شد که عدالت خواهی در افغانستان به ثمر بنشیند ومردم دارندۀ نهاد های عدالت خواه و حکومت تأمین کنندۀ عدالت شوند.
- رهایی مردم افغانستان از زیر تسلط خونبار واسارت مرکبار طالبان، نه با طیاره های بمب افگن بدون سرنشین میسر است ونه مردم آنرا دارند. مردمی که شب وروز درد میکشند، نیاز به ایجاد تشکلهای نجاتبخش، همسویی وهماهنگی آنها بر بنیاد تأمین عدالت اجتماعی، رفع هرگونه تبعیض جنسیتی واجتماعی و... دارند که حکومت غیر دینی به آن چهرۀ شفاف تر می بخشد.
*الظواهر در منطقۀ شیرپور با خانواده اش در پناه طالبان به سر می برد.
*عکس از صفحۀ فارسی بی بی سی.. 2 اگست 2022
..........................................
عتیق الله نایب خیل
مثلث خبیثه!
زلمی خلیلزاد، نمایندۀ ویژۀ امریکا در امور افغانستان، از جانب وزارت خارجۀ ایالات متحدۀ امریکا از وظیفه اش سبکدوش گردید. قربانی شدن او مثلثی را تکمیل کرد که در بیست سال اخیر بیشترین تلاش را در حفظ نیروهای تروریست طالبی و نقش فعال در به قدرت رسیدن دوبارۀ این گروه متحجر قرون وسطایی داشتند.
به همه گان معلوم است که سلاح و مهمات و هرنوع امکانات لوژیستیکی و جاهای امن برای گروه تروریست طالب به وسیلۀ پاکستان مهیا ساخته می شد و مشروعیت بین المللی اش نتیجۀ کار همین مثلث خبیثه، خلیل زاد، حامد کرزی و اشرف غنی است.
بدون شک پالیسی سازان سیاست خارجی ایالات متحده سیستم سرمایه داری حاکم بر این کشور است؛ ولی این سیستم مشوره های لازم و ضروری را از افرادی می گیرد که از اوضاع کشورهای مورد بحث مطلع باشند. بنابرآن نقش افراد را در تعیین این پالیسی ها و سیاست ها نمی توان نادیده گرفت. نقشی را که حامد کرزی، اشرف غنی و زلمی خلیلزاد در بیست سال اخیر ایفا کردند فاجعه یی را بر کشور تحمیل کردند که نتیجه طبیعی اش به قدرت رسانیدن طالبان بود.
این سه شخص اما نه تنها از نتیجۀ کارشان نفعی نبردند؛ بلکه روسیاهی ابدی نیز نصیب شان گردید. خلیلزاد به استعفا جبری سوق داده شد، اشرف غنی به صورت شرم آوری از کشور فرار کرد و حامد کرزی دورۀ تحقیرآمیزی را در داخل کشور سپری می کند و نامش نیز از میدان هوایی کابل حذف گردید. (همین یک نکته آمدن طالبان مثبت است که از اثر آن این مثلث خبیثه حذف شد.)
..........................................
داکتر لعلزاد
چه باید کرد ؟
برنامه غنی «ادامه راه نجیب با آموزش از تجربه ناکام او» است !
? آنچه غنی می خواهد «ادامه حکومت خودش تا پایان دوره ۵ ساله»، «چوروچپاول بیشتر دارایی های عامه» و در نهایت، «تجهیز/اکمال بیشتر طالبان» (برای ادامهی افغانیزه/پشتونیزه سازی کامل کشور) است!
? «تخلیه شهرستان ها»، «ملیشه سازی دولتی» و «دفاع از مراکز ولایات» (به ویژه شهرهای بزرگ/عمده)، دقیقا ادامه برنامه داکتر نجیب است که شاید بتواند عمر حکومت غنی در ارگ کابل را اندکی دراز کند (دیگر برای او هیچ مهم نیست که در شهرستان/ولایت ها چه می گذرد، روزانه چند نفر کشته می شوند و یا مردم با چه قحطی و قیمتی و مصیبت ها گرفتار می شوند)!
? حال، غنی می داند که طالبان آنقدر تقویه، تجهیز و اکمال شده اند و در تمام شهرستان ها آنقدر گسترش یافته اند که وارث بالاستحقاق و جانشین بلامنازعه قدرت او برای مدت های طولانی تر خواهند بود (زیرا او از یک سو با نابود سازی مستحکم ترین «پشت جبهات مقاومت» در گام اول، خواست که از «تجربه ناکام تسلیمی شهر کابل توسط نجیب به حکمتیار» جلوگیری کند و از سوی دیگر، رهبران و بزرگان اقوام غیرپشتون را آنقدر خسی و آلوده در فساد خود ساخته است که هیچیک از آن ها «شهامت مقاومت» یا «ادعای زعامت» در کشور را ندارند... با آنکه «میدان برای همگان باز است»)!
? اثبات گفته های بالا را می توان در این «ادعا» و در «میدان عمل» دید که «غنی هرگز در صدد سرکوب طالبان و پاک سازی آن ها از شهرستان ها نبوده و نمی باشد» (او فقط می خواهد که به کمک «ملیشه های دولتی و نیروهای امنیتی» خود از سقوط شهرهای بزرگ/عمده جلوگیری کند… اگر بتواند)!
? غنی با این برنامه، «تا که می چلد، می چلاند» (ادامه حکومت تا سقوط و پس از آن نوبت طالبان کرام)!
+ + +
? در چنین اوضاع و احوال، وظیفه «نسل جوان» است که با تحلیل شرایط عینی (گیرماندن در بین دو «آسیا-سنگ») و تجربه/الگوی ماندگار مسعود بزرگ، بیندیشند که چگونه می توانند خود را حفظ کنند، منسجم شوند، رهبری خود را بوجود آورند، پایگاه های مقاومت خود را ایجاد کنند، لابیگری نمایند، ارتباطات (داخلی و خارجی) خود را گسترش دهند، حلقات خود را با هم وصل کنند و به «مبارزه و مقاومت» ادامه دهند...
? اگر کسانی توان ایجاد پایگاه و شهامت مقاومت در مقابل غنی/طالب را دارند، فراخوان «پیوستن افراد و نیروهای امنیتی» به پایگاه خود را صادر کنند، تا افراد و نیروهای عدالتخواه که نمی خواهند بیهوده در صفوف غنی/طالب کشته شوند، به پایگاه آن ها مراجعه کنند و «چوب سوخت ملیشه های دولتی و طالبی» نشوند...
..........................................
نصیرمهرین
آیا جنایت نیست؟
در ادامۀ انتشار سلسله یی از خبرهای فضیحت بار از دستگاه حکومتی افغانستان، آنچه که مقامات مسؤول در برابر زنان ودختران معیوب ومعلول انجام داده اند، حکومت افغانستان را در این زمینه و نیزخرابی نظام صحی، در سطح جهان مقام نخست بخشید.
به نقل از آژانس خبررسانی آلمان Dpa، دیده بان حقوق بشر، شام دوشنبه( 27 آپریل 2020) در نیویارک (همجنان درکابل) اعلام داشت که "در افغانستان، زنان معیوب در سطوح گوناگون در معرض استفادۀ سؤ مقامات مسؤول قرار گرفته اند."
در این گزارش درحالی که از بی مسؤولیتی مقامات حکومتی افغانستان در برابر همه معیوبین یادآوری شده، اما اشارۀ ویژه بر رفتارهای دارد که در برابر دختران و زنان چهره نموده است.
بی اعتنایی درامورصحی، آموزشی ونیازهای اجتماعی معیوبین را عمل وحشیانۀ استفادۀ سؤ جنسی نیز به نمایش نهاده است که هنگام مراجعه برای رفع نیازها از طرف مقامات مسؤول حکومتی مواجه شده اند.
مظلومان و دردمندانی را در نظر آوریم که با تأثیر پذیری از ناهنجای های گوناگون در جامعه، از نظر بدنی ویا روحی معیوب شده و ملیونها دالر برای آنها اختصاص داده شده است، اما حکومتی های فاسد، آنرا نه در خدمت معیبوبین، بلکه معیوبین را در خدمت اغراض بیشرمانۀ خود قرار داده اند.
نمی گویم که شنیدن رفتارسؤ با زنان و دختران معلول ومعیوب و ظلم در حق آنها برایم تکاندهنده بود. حتا نمی گویم که آزاردهنده بود. زیرا شنیدن چنین خبری دور از تصور وانتظارنبود ونیست. امتیازگیران و گرداننده گان حکومتهای خائن، دست نشانده وپوشالی از جمله مافیایی که اشرف غنی گردآورده است، چنان لگام گسیخته برجان و مال و ناموس مردم تاخته و آزارها رسانیده اند که من و مایی با آن آزارها زیسته وشب را به یاد آزار دیده گان به سحر برده، به قدر کافی رنج نویس و درد سرا شده ایم. شنیدن چنین خبرها به دامنۀ نفرت واندیشیدن به نیازگم شدن روی این دارودسته های فاقد احساس انسانی و بی اعتنا به حد اقل وظایفی که در محافظت حتا انسان معیوب و معلول دارند، می انجامد. ***
یادآوری: عکس از متن انگلیسی گزارش Human Rights Watch گرفته شده است. برای مراجعه به این منابع: https://www.hrw.org/video-photos/video/2020/04/27/afghanistan-women-disabilities-face-systemic-abuse.
.................................................................
محمد عارف منصوری
چرا از گذشته عبرت نمى گيريم ؟
سقوط حكومت داكتر نجيب، از اقدام قومگرايانه و تعصب آلودى آغاز شد كه بقول فريد مزدك از اعضاى رهبرى حزب وطن، نجيب مى خواست يك جنرال پشتون را روى سينه اقوام غير پشتون بنشاند و توسط جمعه اسك، شمال را كه آبستن بحران بود، مهار كند. اما علاوه بر آن كه مهار نشد. وخامت روزافزون وضعيت، منجر به سقوط رژيم و برچيده شدن حاكميت چهارده ساله چپ در افغانستان گرديد.
حالا نيز اشرف غنى احمدزى، سلاله نجيب احمدزى، يكى ديگر از هم قبيله هايش را بنام جنرال ولى احمدزى قوماندان قول اردوى ٢٠٩ شاهين در شمال تؤظيف نموده تا زهر چشمى باشد به سه محورقدرت محلى يعنى جنرال عبدالرشيد دوستم، استاد عطاء محمد نور و حاجى محمد محقق كه هر يكى از نفوذ گسترده ىدرشمال برخوردارند.
بى ترديد اين گونه اقدامات قومگرايانه، آن هم در آستانه خروج احتمالى سربازان خارجى و ورود احتمالى طالبان در ساختار قدرت كه امكان بروز مجدد تقابل هاى قومى و استخوان شكنى هاى دهه نود را بعيد نمى نماياند، نه تنها به ضرر حاكميت نيمبند و فاقد مشروعيت ارگ است بلكه هرگز با منافع و مصالح كل افغانستان مطابقت ندارد.
شايد غنى چنين محاسبه نموده باشد كه جنرال دوستم مهره ى منزوى صحنه سياسى افغانستان است كه ديگر توان مانور هاى قبلى را ندارد و خطرى از ناحيه وى متصور نيست. اما تاريخ نشان داده كه بزرگترين بحرانات سياسى و اجتماعى از جرقه ى حوادث كوچكى مشتعل گرديده.
همان طور كه زوال حكومت كمونيستى از اختلاف درون حزبى و سركشى و بغاوت جنرال مومن اندرابى كه خود عضو حزب وطن بود، آغاز و دامنه ى آن با مخالفت هاى ديگران وسعت پيدا كرد تا منجر به دو پارچگى رهبرى حزب و دولت و فروپاشى كامل آن شد.
نمي دانم چرا سياستمردان بى درايت و بى كفايت افغانستان هيچ گاهى از گذر زمان و وقايع تلخ آن نمى آموزند و عبرت نمى گيرند.
..........................................
محمد حیدر اختر
کودتای ننگین هفت ثور
به روز پنجشنبه هفتم ثور ( 1357)، خلقی ها وپرچمی ها علیه حکومت محمد داود خان کودتا کردند. آمادگی کودتا را از وقتی گرفته بودند که داودخان از تکیۀ بیشتر به اتحاد شوروی خود را کنار کشید وبا کشورهای عربی و ایران و روابط اقتصادی را روی دست گرفت. معلوم بود که امریکا هم خوش بود. قتل میر اکبر خیبر، مراسم دفن او وسخنرانی های سیاسی سبب شد که داود خان امر توقیف تعدادی از رهبران خلق وپرچم را بدهد. در آن وقت به خواهش شوروی و ضرورت کودتا هر دو جناح وابسته به شوروی وحد ت کرده بودند.
بلی آن ها کودتا کردند. از همان روز فجایع، جنایات ومردم آزاری تمام افغانستان را فرا گرفت. ملیون ها انسان آسیب دیدند. در اول وبرای چند ماه هر دو جناح در شکنجه واعدام ده ها هزار انسان سهم مشترک داشتند. بعدا خلقی های بی سواد، به همکاری دستگاهٔ جاسوسی " اکسا" تعداد زیادی را زندانی و یا به قتل رسانیدند. پرچمی ها از جنایات مشترک خودشان با خلقی ها چیزی نمی گویند. پرچمی ها که لفاظ وحیله گر تر ومنافقتر ازخلقی ها استند، جنایات زمان حکومت مشترک را به حفیظ الله امین ( خونخوار جاهل ) ارتباط می دهند. ولی وقتی که خودشان به وسیلۀ تجاوز شوروی قدرت را گرفتند، خاد دستگاه شکنجه وجاسوسی را به جای اکسا به کار انداختند. در وقت حکومت پرچمی ها خلقی های جنایتکار هم مشارکت داشتند. غیر از چند نفر آن ها . دروقت پرچمی ها چیزی که بسیارتر دامنه یافت، همان جنگ وبمبارد قوای شوروی و افغانستانی بود . قصبات ودهات ، شهرها ویران گردیدند. مهاجرت بیشتر شد. ملیون ها انسان سرگردان شدند.
بلی، کودتای سیاه روز هفتم ثور، یک فاجعه بود. مگر فاجعه آفرین ها که تعدادی با بدنامی مرده ویا کشته شده اند، تعدادی از آن ها با بی حیایی ، با پر رویی به لجبازی پرداخته حاضر نمی شوند که جنایات خود را قبول کنند. این عدم قبولی معلوم می کند که جهالت وو خونریزی های زیادی را مرتکب شده اند.
کار دیگر جانیان قاتل و وطنفروش خلقی – پرچمی، این است که دورۀ بعد از سقوط خود را از قدرت یا دوره حکومت جنگی مجاهدین را به رخ می کشند. وبه گفتۀ مردم " غت مغتولی " می کنند. هرکس که از تأثیر جنگ های مجاهدین انکار کند، دل خلق خدا را آزار می دهد که آزار دیده اند. مگر جنگ های مجاهدین قبلی جنایات، وطنفروشی خلقی پرچمی را به هیچ صورت پت وپنهان ویا توجیه نمی کند. هرکدام آن ها تقصیر ومسوولیت خود را به گردن دارند. واین هم قابل تذکر است که جنرال های قاتل عضو "کی جی بی" وعضو خلق وپرچم، در جنگ های ویرانگر مجاهدین وبربریت زمان طالبان،هم مشارکت داشتند.
پیام ما در این روز به مردم شریف ما، ،به اولادها و نواسه های جنایتکاران خلقی وپرچمی این است که آن ها را خوب وخوبتر بشناسند. آن ها را محکوم کنند. آن ها باید محاکمه شوند. وقتی گروه خادیست از فیس بوک وانترنیت وخارج نشینی استفاده می کند و به دفاع دوران وحشت می پردازد، ویا رئیس جنایتکاران خاد، داکتر نجیب را ستایش وتوصیف می کند، در زخم های مردم مظلوم، به بیوه های آن دوران، به مادران داغدیده وبه یتیم ها نمک پاشیده وتوهین می کنند.
در این روز به خانواده های محترمی که شهید داده اند و ستم کشیده اند، همدردی خود را ابراز داشته وبه روح شهدای پاک درود می فرستیم . هزاران نفرین به جانیان خلقی و پرچمی و خادیست ها.
...........................................
شاه محمود محمود
صنایع ماشینی کشورما
چه حسرت بار فروریخت !
پیشگفتار :
ما مردمی هستیم که هر روز میگذرد حسرت و افسوس آن
را میخوریم و به همین روال اکنون در قرن ۲۱
به گذشته هایمان میروم و میبینیم که با اندک ترین امکانات
چه کار های بزرگی انجام دادند ٬ ولی هیچگاه از خود نمیپرسیم که اگر آنان قرن ها قبل و در شرایط حد اقل امکانات به چنین ابداعات و افتخارات دست می یازیدند ما را چه شده است . ۴۰ سال میگذرد داشته هارا ویران نمودیم دروازه ها کشور را باز نمودیم
فرهنگ ناآشنای وارداتی ؛ سرزمین مارا با خود میبرد و ما نظاره گر آن هستیم گذشته را به تاریخ میسپاریم اما در طول صد سال اخیر کشورمان با تلاش های دولتی ومردمی به دستاوردهای دست یافته بود که افغانستان را
به سمت خودکفایی میکشاند . به خصوص قلم عمده که مردم روز تا روز بی نیاز میشد همان تولید غله بود . و مقدار قابل ملاحظه میوه جات نه تنها برای کشور کافی بود مقدار معتنابهی آن به بیرون افغانستان صادر
میگردید در مورد منسوجات تولیدات داخلی نیز نیمی از ضروریات مردم مارا تکافو مینمود .
اقلام غیر صنعتی مانند قالین و گلیم وقره قل و پوست و ظروف سفالی استالفی در کشور خریداران زیادی داشت و در چندین سال قالین وقره قل افغانستان مقام اول را در بازار های جهانی گرفت .
اگر دولت تلاش می کرد از مواد وارداتی غیر ضروری جلوگیری میکرد٬ حداقل فابریکات کشور رشد مییافت . مردم بدون اینکه به خاطر کار پر مشقت؛ به ایران وترکیه بروند مشغول کار در فابریکات داخل کشور میشدند.
فابریکات نساجی گلبهار ٬ بگرامی ٬ گذرگاه ٬ پلخمری و هرات ، پشمینه بافی قندهار و دههای دیگر مانند جنگلک ٬ خانه سازی ٬ حجاری ونجاری ٬ چوب کنر ٬ سمنت جبل السراج ٬ دهنه غوری وهرات ٬ روغن سپین زرقندوز و
هلمند و قندبغلان .... و بخشی فابریکات دیګری در پارک صنعتی پل چرخی کابل بود که دهها هزارنفر را در خود به کار مشغول داشته بود .
با نیم نگاهی به این تعداد در حدود ۴۰ سال قبل داشتیم راه رشد صنعت و خودکفایی را مقابل خویش باز کرده بودیم . تا سال ۱۳۵۷ هـ ش افغانستان پلان های انکشافی ۵ ساله و ۲۵ ساله طرح و تا دو مرحله کاملا تطبیق ګردید در مرحله سوم مشکلات سر راه شد اما مرحله چهارم موفقانه به اکمال رسید در نتیجه افغانستان صاحب شاهراه حلقوی ٬ ۱۱ بند بزرگ برق و ده ها بند کوچک و ۵۲۰۰ موسسه صنعتی کوچک وفابریکات گردید . شاید کودتا ها و انقلابات غیر مؤجه صورت نمیگرفت تاریخ مسیر خویش را طی مینمود این روز ها را اصلا نمیدیدیم .
پیشینه ماشینی افغانستان :
امیر شیرعلی خان اولین پادشاه بود کوشید تا در کشور تجارت٬ تولیدات زراعتی وصنعت رشد یابد٬ مطبعه لیتوگرافی، کارخانه توپ ریزی، تفنگ سازی و باروت سازی ساخته شد. تولید سالانه (ماشین خانه کابل) بر طبق
احصائیه میر غلام محمد غبار مولف "افغانستان در مسیر تاریخ" یکصدو چهار توپ جلو پر و دنباله پر صحرا، توپ طاهری، توپ بزرگ استحکام قلعه، ماشیندار و ۲۵۰۰ تفنگ نوع هنری مارتین، تفنگ ۳۰۳ بور، تفنگ بغل پر، تفنگ ۱۲ تکه، تفنگ پنج تکه، جاغر دار، تفنگ دومیله شکاری، خنجر، کارد، چاقو، باروت،
کارتوس، پتاقی، توپ و تفنگ فیوز برنجی و چوبی بود. هکذاتولیدات زراعتی بلند رفت و در عرصه سرمایه گذاری خصوصی و دولتی پا نهاده شد. اما در تجاوز دوم انکلیس بالای افغانستان در پهلوی ویران نمودن بالا حصار ،
ماشین خانه که اولین بنیاد ماشینی نظامی و اقتصادی افغانستان بود ویران شد.
بعدا امیر عبدالرجمن خان ماشین خانه را ترمیم و احیا نمود و به همین منظور در سال ۱۸۸۶ م به مشوره انجنیر فرانسوی بنام شوم کریشگر یک فابریکه که به واسطه بخار ، کار
میکرد خریداری نمود و به کابل انتقال داد و در همان ماشین خانه قبلی در باغ علم گنج تهداب گذاری کرد .که امروز به نام فابریکه حربی مشهور است
در حالیکه در این ماشین خانه برعلاوه ساختن سلاح مختلف النوع صنایع دستی مانند دریشی عسکری ، خیمه ، بیرق، بوت و موزه ، دستکش، کلاه ، دوربین ، و لوازم جمناستیکی را شامل بود
در زمانها بعدی ماشین خانه رشد یافت وخط اهن برای بار اول در کابل از همین ماشین خانه به کار افتاد و دارالامان این خط تمدید گردید و مسافران را در بدل یک عباسی انتقال میداد . در روز های جمعه تعداد
مسافران بیشتر میشد .شب هنگام واگون های دوباره به ماشین خانه پارک شده و مورد کنترول و پاکی وصفایی قرار میگرفت . اما در سالهای بعدی این خط آهن نه تنها رشد نکرد بلکه به کلی از بین رفت . و لوازم و پارچه
های واگون ها ودر کنار تپه تاج بیگ به نظر میخورد
فابریکۀ پشمینه بافی کابل در سال های ۱۸۸۵م در امیر عبدالرحمن خان به کمک و
همکاری انجنیران المانی اعمار شده بود که أنواع مختلف پارچه های پشمی و کشمیره و کمپل های عسکری و تکه برای یونیفورم های عساکر و صاحب منصبان اردوی افغانستان تولید می کرد، برای اولین بار برای حاضری
مأموران دولت توله های برقی در این فابریکه نصب شده بود و تولۀ اول به ساعت ۷ و ۳۰صبح وتولۀ دوم به ساعت ۸ صبح به صدا می آمد و در کابل و نواحی نزدیک آن شنیده می شد.
بندبرق جبل السراج بعد از سال ۱۲۸۶ هـ ش=
۱۳۲۵ هـ ق = ۱۹۰۷ م به مهندسی انخنیر جویت انگلیسی کار ساختمان آن آغاز گردید و دولت و اهالی کابل
و حومه آن از سرحد تورخم تا جبل السراج در تورید و انتقال مواد ساختمانی و ماشین الات زحمات و مصارف زیادی را در طول ده سال متقبل شدند و کار لین دوانی برق توسط کرنیل عزیز الله هندی مسنخدم افغانستان تا
قصر دلکشای کابل در سال ۱۲۹۷
هـ ش = ۱۳۳۶ هـ ق = ۱۹۱۸ م تکمیل گردید . ( ۱ )
در زمان شاه امان الله مدیریت ماشینی افغانستان رشد بیشتر یافت و با ورود انجنیران المانی بیشتر از پیشتر کارگران به کار مشغول شدند . دراین دوره ماشین خانه با بکار انداختن خط اهن برای بار اول کشور
واگونهای ترن را تجربه نمودند و در بخش ساختمانی پیشرفت های چشمګیری دیده میشود قصر دارالامان و تاج بیگ و دهها قصر دیگر در پغمان نمایانگر رشد ساختمان سازی را نشان میدهد .اما با به میان امدن حبیب الله
کلکانی همه این سیر صعودی به شکل نزولی و آنی از بین رفت .
افغانستان به سوی مدرنیزه شدن ماشین :
در سال ۱۳۱۴ هـ شمسی ۴۲ شرکت تجارتی وجوداشت که کوچکترین آن شرکت برادران در رشته چرم و بوت دوزی با
سرمایه ۲۵۰۰۰
افغانی و بزرکترین آن بانک ملی افغان با
سرمایه ۲۱ ملیون افغانی بود (۲)
۱ ـ در سال ۱۹۳۸ م = ۱۳۱۷ هـ ش قرارداد تفحص و استخراج نفت با شرکت اینلند اکسپلوریشن امریکایی امضا شد اما
بنابر کشف ذخایربزرگ نفت در عربستان سعودی ؛ بعدازیکسال امریکا از این قرارداد چشم پوشید .
۲ ـ در سال ۱۹۳۸ م = ۱۳۱۷ هـ ش تهداب فابریکه قند بغلان گذاشته شد و در سال
۱۹۳۹ م = ۱۳۱۸ هـ ش به فعالیت آغاز نمو و هزاران افغان را در مزارع کشت لبلبو، در دستگاه های
تولید شکر صاحب کار شغل و درآمد ساخته بود.
۳ ـ اعمار فابریکه نساجی جبل السراج به
کمک انجنیران امریکایی که سان کوره، سرج و گامسکوت های مختلف تولید میکرد.
۴ ـ در سال ۱۹۴۳ م = ۱۳۲۲ هـ ش فابریکه نساجی پلخمری به کار افتاد.اعمار فابریکۀ نساجی پلخمری که سان کوره،
انواع چیت ساده و گلدار، انواع کتان های مختلف و دستمال های روی خشکی، قدیفه های حمام و غیره تولید می کرد به ریاست افغانها و همکاری انجنیران المانی (المان غرب) اعمار شده بود که در حدود دو هزار نفر
کارگر، میخانیک و مأمور را صاحب کار، شغل و درآمد ساخته بود،
۶ ـ اعمار فابریکۀ نساجی
گلبهار که انواع منسوجات نخی، انواع کتان، انواع چیت و انواع مختلف گامسکوت و دستمال های پخته ای و قدیفه های حمام و غیره تولید می کرد به ریاست افغانها و همکاری انجنیران المانی بکار افتاده بود که در حدود
هفت هزار کارگر و میخانیک و مأمور را از گلبهار و نواحی دور و نزدیک آن صاحب کار، شغل و درآمد ساخته بود که در واقعیت نفقۀ هفت هزار خانوادۀ افغان تأمین گردیده بود. کارگران و مأمورین این فابریکۀ بزرگ به
شمول فامیل های شان همه دارای کوپراتیف و بیمۀ صحی بودند
۷ ـ اعمار فابریکۀ بزرگ نساجی
بگرامی که انواع مختلف منسوجات و غیره تولید می کرد. این مؤسسه به کمک و همکاری کشور چین که (در حدود پنج هزار کارگر و مأمور) را صاحب کار، شغل و درآمد ساخته بود. تولیدات مشترک هر دو فابریکه، نساجی افغان
و بگرامی، کشور عزیز ما را از وارد کردن اجناس مشابه بی نیاز گردانیده و از این ناحيه کشور ما خود کفاء شده بود.
۸ ـ فابریکۀ نساجی پشمینه بافی قندهار که انواع مختلف پارچه های پشمی و کشمیره
تولید میکرد،
۹
ـ فابریکۀ نساجی کشمیره بافی پل چرخی (ساحۀ صنعتی کابل) با
کمک و همکاری و سرمایه گذاری المان ها (المان غرب) که از پشم شتر، گوسفند و بز افغانستان بهترین کشمیره های قیمتی برای ساختن البسۀ پشمی و شال ها و پتو های کشمیره به رنگ شتری برای داخل افغانستان و خارج
کشور تولید می کرد که از یکطرف ایجاد کار و شغل برای مردم بود و از جانب دیگر از صادرات آن برای دولت عایدی اسعاری متصور بود. همچنان تکۀ سرج عسکری و کمپل های سرجی ضرورت وزارت دفاع ملی و ژندارم و پولیس در
این فابریکه تولید می شد که در گذشته چنین اجناس از بازار های خارج وارد میگردید. در این فابریکه قریب به دو هزار نفر کار میکرد.
۱۰ ـاعمار فابریکۀ دوا سازی هوخست المانی در پل چرخی (ساحۀ صناعتی کابل) که
افغانستان را از تولید دوا های مروج آنوقت بی نیاز می ساخت. و باز هم از یکطرف سبب تولید کار و درآمد برای افغان ها می شد و از طرف دیگر سبب جلوگیری از مصارف اسعار برای خرید این دوا ها از خارج می
شد،
۱۱
ـ اعمارفابریکۀ چینی سازی"شاکر" جنگلک که با همکاری متخصصین
جاپانی تولید هرگونه ظروف چینی را در بازار های کشور عرضه مینمود. دراین جا فراموش نکنیم که ظروف سفالی استالف هنوز هم در آن هنګام نقش عمده داشت و مردم ما انرا پشندیده می دانستند .
۱۲ ـ فابریکات صنعتی «سپین زر" که امور انکشاف و ترویج کشت پخته را در آن منطقه
متکفل بود، مؤفق گردید تا تولید و صادرات پخته را از ۲۵۰۰۰ تن به
۲۰۰۰۰۰ تن توسعه دهد. صادرات پختۀ افغانستان در بازارهای بین المللی، آلمان، اتحاد
شوروی، چکوسلوواکیا وغیره از شهرت نیک برخوردار بود. در کنار جین و پرس پخته و صادرات آن تولید صابون و تولید روغن نباتی از دانه های پخته در قندوز، به کمک و همکاری مهندسین و انجنیران چکوسلوواکیا که
هزاران افغان را در مزارع پخته، در جن و پرس پخته صاحب کار شغل و درآمد ساخته بود. قرار راپور آنزمان در دستگاه سپین زر و نمایندگی های آن در ولایات در حدود ده هزار نفر کار دائمی داشته و در وقت کمپاین
پخته چند هزار بیشتر بحیث روز مزد تأمین حیات میکردند. فابریکۀ "سپین زر" تولید صابون و روغن نباتی از دانه های پخته در قندز، به کمک و همکاری مهندسین و انجنیران چکوسلوواکیا که هزاران افغان را در مزارع
پخته، در دستگاه های تولید صابون و روغن نباتی صاحب کار شغل و درآمد ساخته بود.
۱۳ ـ اعمار فابریکۀ تولید سمنت جبل السراج به ظرفیت یکصد تن سمنت در روز به ریاست
افغانی و کمک و همکاری مهندسان و انجنیران چکوسلوواکیا، که (در حدود یک هزار کارگر و مأمور) را صاحب کار، شغل و درآمد ساخته بود و سبب معیشت یک هزار خانوادۀ افغان گردیده بود.
۱۴ ـ اعمار فابریکۀ تولید سمنت دهنۀ غوری به ظرفیت چهارصد تن سمنت در روز به کمک و
همکاری مهندسان و انجنیران چکوسلواکیا که (در حدود سه هزار کارگر و مأمور) را صاحب کار، شغل و درآمد ساخته بود و سبب معیشت سه هزار خانوادۀ افغان گردیده بود. ( ۳ )
۱۵ ـ فابریکۀ جن و پرس مزارشریف. انکشاف پخته در قندوز محدود نمانده بلکه سیر خود را
در ولایات همسایه نیز پیمود. تاجران متشبث مزارشریف بنیاد فابریکات را در چوکات سرمایه گزاری های خصوصی گذاشتند. یکی از این پروژه های عام المنفعه فابریکۀ نساجی بلخ بود که توسط متخصصین فرانسوییکی از
مدرنترین فابریکات نساجی در منطقه اعمار گردید
۱۶ ـ اعمار فابریکه های کشمش پاکی و
صادرات میوۀ تازه و خشک در کابل و قندهار که نه تنها سبب کار دادن و شغل و در آمد عدۀ کثیری از مردم و خانواده های شان شده بود بلکه در عواید اسعاری مملکت نیز کمک نمود.
۱۷ ـ اعمار میدان و ترمینل هوائی مدرن قندهار که برای پروازهای ترانزیتی کشورهای نیم
قارۀ هند و شرق اقصی در نظر گرفته شده بود. این پروژه با در نظر داشت زیبائی فرهنگ مهندسی منطقه (لشکرگاه)، و مزج آن با تکنالوژی مدرن جهان توسط مهندسین ومتخصصین امریکائی اعمار گردید. اعمار اولین میدان
بین المللی طیارۀ در کابل
۱۸ ـ فابریکۀ بایسکل سازی پامیر در
کابل،
۱۹
ـ فابریکۀ بوت آهو در کابل،
۲۰ ـ فابریکۀ کود و برق مزارشریف،
۲۱ ـ اعمار سیلو ها در کابل و چند ولایت دیگر،
۲۲ ـ فابریکۀ پلاستیک سازی در ساحۀ "پل چرخی"
۲۳ ـ ساحۀ پارک صنعتی کابل،
۲۴ ـ فابدیکه حجاری ، نجاری ( ترکانی )
ـ ایجاد مؤسسات و دستگاه های ساختمانی در کابل:
۲۵ ـ دستگاه ساختمانی
افغانی
ACUK که به معیار کمپنی های جهانی فعالیت می کرد
۲۶ ـ دستگاه ساختمانی هلمند،
۲۷ ـ دستگاه ساختمانی افغانی،
۲۸ ـ دستگاه ساختمانی بنائی،
۲۹ ـ دستگاه ساختمانی سپین غر، و غیره
۳۰ ـ دستگاه کابل فلز، و صد های دیگر ..........
پایان سخن :
با مشاهده اوضاع عراق وسوریه و خرابی این دو کشور بزرگ شرق میانه دیگر سوال باقی نمی ماند که چرا فابریکات و داشته هایمان ویران شد . همه این حوادث تصادفی نبوده است . تخریب مکاتب ولیسه ها و سقوط تعلیم و
تربیه که تهداب رشد یک کشور میباشد در قدم اول به تخریب گرفته شد٬ بعدا این مردم است که بیل ، کلند گرفته دیوار ها را فرو میریزند.
آنچه که درفوق تذکریافت : مشت نمونه خراوار بود که افغانستان تا سال ۱۳۵۷ هـ ش داشت و منحیث
یک کشور روبه رشد معرفی شده بود .اما کشور در مرحله ناخواسته قرار ګرفت که آنهمه دار وندار حیف و میل گردید و امروز با بمیان آمدن بازار آزاد دیګر از آنها خبری نیست . چون همه با سکتور دولتی فعالیت میکرد
دلسوزی نیست که برای اعمار مجدد دست به کار شود .
قابل یاداوری میدانم دولت در پهلوی اعمار وایجاد آنهمه مراکز صنعتی وماشینی ؛ تلاش برای استندرد شدن مواد صنعتی به عمل اورد .
برای اینکه پروژه های بزرگ صنعتی در کشور با کیفیت و ستندرد جهانی اعمار گردیده بتواند و در نتیجۀ آن کارگران افغانی به سویۀ ممالک پیشرفته تربیه شده بتواند دولت به دو کمپنی المان غرب: دستگاه ساختمانی
هوختیف آلمانی و فلیبپ هولسمن اجازه داد که در افغانستان کار کنند. نمونه های بارز کارهای این دو کمپنی یکی دستگاه تولید برق ماهیپر، هوختیف، و از دومی فابریکۀ پشمینه بافی کابل را میتوان نام برد.
قابل تذکر است که برای بار اول در تأریخ افغانستان خشت پخته به ستندرد قبول شدۀ بین المللی توسط کمپنی هوختیف تولید گردید که این پروسه به نوع خود در منطقه یک نوآوری بزرگ بود. علاوه بر این ما شاهدیم که
هزاران کارگر افغانی بسویۀ جهان پیشرفته تربیه گردید که ساختمان های بعدی در پایتخت افغانستان مرهون عرق ریزی آنها می باشد.
ایجاد شرکت های صناعتی و تجارتی که در زندگی اجتماعی و عواید دولتی نقش مهمی داشته اند، از قبیل: شرکت بین المللی ترنسپورتی افسوتر، شرکت صادرات بین المللی،
شرکت تجارت و صادرات قالین افغانی، شرکت تولید و صادرات پوست قره قل افغانی ایجاد بانک های مختلف که در زندگی مادی و مالی و مترقی افغانستان نقش بسزایی بازی کرده اند (۴ )
فراموش نکنیم صاحبمنصب نظامی و مامور از بالاترین تا پایین ترین انها به شمول کارگر و اجیر در پهلوی حقوق و معاش از : توزیع کوپون مواد اولیه ، ایجاد کوپراتیف ها برای مأمورین و مستخدمین دولت و بیمی صحی
مامورین یکی از کار های عمده در سالهای قبل ۱۳۵۷ وجود داشت و هاکذا این سیستم که
تا امدن مجاهدین کماکان ادامه داشت .
زیر نویسها :
۱ ـ فوفلزایی ٬ فرهنگ باستان کابل ٬ ج دوم س ۱۳۸۷ ٬ ص ۸۲۸ - ۸۲۹
۲ ـ پادشاهی چهل سالۀ محمد ظاهرشاه٬ دویچه ویله
۲۳ ـ ۶ ـ ۲۰۱۱ م
۳ ـ بارکزای ـ نجیب الله ٬ اعلیحضرت بابای ملت
در۴۰ سال حکومتش چه کرد؟٬ دعوت ۲۱٫ جولایی ۲۰۱۴ م ( بخش عمده مطلب از یادداشتهای بارکزای گرفته شده است)
۴ ـ بارکزای ـ نجیب الله ٬ اعلیحضرت بابای ملت
در۴۰ سال حکومتش چه کرد؟٬ کابل پرس ٬ ۴ ـ ـ ۲۰۱۴ م .
.................................................................................................................................